Makala, hat we bellik ýollajaklaryň dykgatyna:

* Türkmen edebiýaty, taryhy we medeniýeti ugurdan bu (site) saýta ýazylýan makalalaryň, hatlaryň we bellikleriň dogry ýa nädogrydygyna ýazan adamlaryň özleri jogapkärdirler.
* * Iberilen maklalar, hatlar we bellikler diňe orfografik we grammatik ýalňyşlary bolsa düzediljekdir.
* * * e-mail salgymyz: turkmen.ca@gmail.com
Hormatly ýaşulylardan we ýaşlardan (şu site/saýtyň üsti bilen) öz tejribelerini we döredijiklerini hemmelere elýeter etmeklerini haýyş edýäris.
حـرمـتـلـی یاش‏اولی‏لاردان و یـاشـلاردان (شـو سـایت‏ینگ اؤستـی بیـلن) اؤز تجـریبه‏لـرینی و دؤره‏دیجیلیکـلرینی هـمـّه‏لره ال‏یتـر اتمکـلرینی خـواهـش ادیاریس.ـ
Iň täze habarlar – sahypanyň soňunda ‏ ایـنـگ تـازه خـبــرلـر - صـفـحـه نـیـنـگ ســونـگــونــدا

29 August, 2008

تفسیر یک خبر – خبر مندرج در بخش 3

همین سه قسمت از مطلب چاپ شده تحت شماره‏های 1، 2 و 3 تا همین حد اکتفاء میکند تا بتوانیم یک خبر را براساس داده‏های خود خبر بررسی کنیم. دقت بفرمائید در این تفسیر نباید برداشت شخصی خود و تجارب اندوخته را دخیل نمود. ما فقط به بررسی خود خبر خواهیم پرداخت. در حال حاضر نظر ما نقد خبر نیست و تنها دریافت پیام خود خبر است. ـ
در ضمن توجه داشته باشید اکثراٌ جان کلام یا بعبارتی ایده اصلی در جمله اولِ پاراگراف اول نوشته شده سپس به جزئیات یا توضیحات و تشریحات پرداخته میشود. ـ
فرض را بر این میگیریم که این شخص خواننده خبر دارای حداقل اطلاعات در باره ایران، فرهنگ آن و اسلام است.ـ
منبع خبر:ـ

خبر: حجت‏الاسلام "محمدحسن راستگو" هورا کشيدن، کف زدن، اختلاط دختر و پسر و موسيقي برنامه‏هاي کودک را قابل پذيرش ندانست.ـ
برداشت خواننده ما: شخصی که دارای تحصیلات دینی در حد (حجت‏الاسلامی) بوده و اسمش (محمدحسن راستگو) میباشد، در مورد:ـ
(هورا کشيدن
کف زدن
اختلاط دختر و پسر
و موسيقي برنامه‏هاي کودک)
اظهار نظر کرده و آن را (قابل پذيرش ندانسته) است.ـ
حال باید دید این یک نظر شخصی است یا اظهار یک فاکت.ـ
این اظهار نظر متکی بر چیست (علت پیدایش این اظهار نظر)؟ جانبداری از طرف یا چیز بخصوصی، عرف و عادت، قانون اساسی، قانون پخش برنامه از تلویزیون، شریعت و ...ـ آیا منبعی که به آن اشاره میشود از اعتبار مناسب برخوردار است یا نه؟ این "اعتبار" برای چه کسی دارای اعتبار است؟ـ

به گزارش سايت خبري رسا
اشاره به منبع این خبر

رئيس مرکز تربيت مربي کودک و نوجوان
منصب اداری این شخص (رئیس مرکز تربيت مربي کودک و نوجوان) است

دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم
این مرکز تابع (دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم) است.ـ

به طور مشخص برنامه تلويزيوني "فيتيله جمعه تعطيله" را که صبح‏هاي جمعه از شبکه دوم سيما پخش مي‏شود، مورد ارزيابي قرار داد
اطلاعاتی در باره نام برنامه تلویزیونی، کانال و زمان پخش آن.ـ
حال نتیجه ارزیابی وی:ـ

و گفت؛ "اختلاط دختر و پسر از اشکالات برنامه فيتيله است.ـ
این برنامه دارای چندین اشکال است (اختلاط دختر و پسر از اشکالات برنامه فيتيله است).ـ
اشکال مفرد و اشکالات جمع آن است.ـ
اصلی‏ترین ایراد وی (اختلاط دختر و پسر) است.ـ

هر چند بچه‏هاي حاضر در اين برنامه کوچکند و از نظر شرعي، تکليفي ندارند
حال توضیح و تشریح این ایراد از جانب فرد مذکور: (مطلب را بخوانید)ـ
پس شرایط سنی برای تکالیف معینی در شریعت مقرر است. این (بچه‏ها کوچکند و از نظر شرعي، تکليفي ندارند)ـ

اگر شریعت، دختران و پسران در این سن را مکلف نمیکند و حضور آنها را در یکجا ممنوع نمیداند، چرا باید حرفی زده شود و توسط خود همان شخص بلافاصله از نظر شریعت رد شود. چون گویا قرار است براساس شریعت آن را مردود بشماریم. آیا معنی آن این است که شریعت دهان همه را میتواند ببندد؟ در این سری مطالب همانطور که گفته شد، هر نویسنده دارای هدفی است. ما باید سعی کنیم هــدف اظـهـار نـظـر کننده را دریابیم.ـ

و من هم انسان تنگ‏نظري نيستم
حال نظر شخصی فرد در مورد خودش ابراز میگردد. هدف چیست؟ اظهار آشنائی، تبلیغ یا ...ـ

که حجاب کامل را براي بچه‏هاي نابالغ واجب بدانم،ـ
خوانده مذکور (که گفته شد در مورد ایران، دین، فرهنگ و تاریخ آن دارای کمترین اطلاعات است) میفهمد حجاب، ظاهراٌ انواع گوناگونی دارد (حجاب کامل و ...) و حجاب کامل برای بچه‏های نابالغ واجب نیست.ـ

ولي مساله اين است که دختربچه بايد بداند پوشش او با پسرها فرق دارد
از آنجائیکه شریعت "اشکالات" فوق را برای دختر بچه‏های کوچک منع نکرده، پس باید "اشکالات" را مدلل و مستدل نمود. براساس این استدلال و براساس این اظهار نظر، دختر بچه نمیداند که پوشش او با پوشش پسرها فرق دارد. پس این امر قرار است برای روشنگری دختر بچه‏ها صورت بگیرد.ـ

و مجاورتش با آنها کار درستي نيست،ـ
پس فرق داشتن پوشش، موجب نادرستی مجاورت دختر بچه و پسرها میگردد. خواننده (غربی یا از مناطقی که با ایران آشنائی ندارد) گذشته از عجیب بودن این نظر، فکر میکند پس چرا به دختر بچه‏ها و پسرها لباس یکسان نمیپوشانند. مثلاٌ تی‏شرت و شلوار یا حجاب کامل برای هر دو تا این محدودیت برای در مجاور هم قرار گرفتن را از بین برد.ـ

از اين رو مي توان با پوشاندن لباس‏هاي رنگي زيبا با پوشش مناسب به دختربچه‏ها، آنها را از کودکي با اين مفاهيم آشنا کرد
اظهار نظر کننده نحوه برون رفت از مشکلی که مطرح میکند (و از نظر شرع بلامانع است) را ارائه کرده که در آن علاوه بر به گوشه راندن اناث تلقین مردسالاری نیز نهفته است. ـ

و در برنامه‏هاي تلويزيوني هم مي توان آنها را از هم جدا، يا يک برنامه ويژه دختران و يک برنامه ويژه پسران توليد کرد.ـ
اظهار نظر کننده نحوه برون رفت دیگری را از مشکلی که مطرح میکند ارائه کرده و مسئله تنها به پوشش ختم نمیگردد. اظهار نظر کننده ظاهراٌ در پی آن است تا به خواننده بقبولاند که علاوه بر پوشش رنگی زیبا برای دختر بچه‏ها باید آنها را از پسرها جدا نمود. همانطور که در بالا ذکر شد، این پوشش و جدا کردن، از نظر شرع مردود نیست. پس این یک اظهار نظر شخصی است. در کل متوسل شدن به مقدسات و باورهای مردم، در صورت احتمال بروز تردید در صحت گفنه‏های یک شخص یا یک جریان فکری، و سعی در مدلل و مستدل نمودن افکار خود از طریق آن یکی از شگردهای برخی نیروهای موجود در جوامع بشری میباشد.ـ

اين پژوهشگر کودک و نوجوان حضور خود را در برنامه فيتيله و عمو پورنگ منتفي دانست
خواننده این مطلب درمیایبد که اظهار نظر کننده، علاوه بر داشتن مدارج تحصیلی حجت‏الاسلامی و رئیس مرکز بودن، پژوهشگر در مسائل کودکان و نوجوانان نیز میباشد. حال بهر دلیل، در این برنامه کودک که آن را ارزیابی و در مورد آن اظهار نظر کرده و یکی از موضوعات پژوهش وی نیز میباشد، شرکت نخواهد کرد.ـ

و خاطرنشان کرد؛ "حضور يک شخصيت حقيقي و حقوقي با لباس روحانيت در چنين برنامه‏هايي که همراه با تحرک وسيع و قوي هنرمندان آن است، هيچ تناسبي ندارد و تاثيرگذار هم نيست،ـ
تا جائی که در فرهنگها، لغت‏نامه‏ها آمده: شخصیت حقیقی به افراد و شخصیت حقوقی به شرکتها، ادارجات، سازمانها، وزارتخانه‏ها و امثالهم اطلاق میگردد. به شخص حقیقی میتوان لباس روحانیت پوشاند ولی شخصیت حقوقی،... خواننده ما فکر نمیکند که همچون لباسی دوخته شده باشد و این را به عنوان یک اشتباه لپی در نظر میگیرد. چون، این ایده اصلی این مطلب نیست. خواننده ما برداشت میکند که: لباس روحانیت با تحرک وسیع و هنرمندان قوی دارای تناسب نبوده و تاثیرگذار هم نیست.ـ

هرچند مي‏توان به صورت کمکي و جنبي مثل تماس تلفني در اين برنامه حاضر شد".ـ
خواننده ما درمیابد: به نظر اظهار نظر کننده، آنجا که حضور مستقیم از تاثیرگذاری لازم برخوردار نیست حضور جنبی ممکن است بیشتر تاثیرگذار باشد.ـ

درک مطلب از نظر خواننده ما براساس خود خبر: ـ
یک حجت‏الاسلام که رئيس مرکز تربيت مربي کودک و نوجوان دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم است برنامه تلويزيوني "فيتيله جمعه تعطيله" را مورد ارزيابي قرار داد. این فرد میگوید که اظهار نظر وی در باره برنامه تلویزیونی از نظر شرع قابل قبول نیست و حضور با لباس روحانیت در چنین برنامه‏هائی تناسبی ندارد و تاثیرگذار نیست.ـ

خواننده گرامی، سعی خواهد شد تا مثالها از زندگی روزمره گرفته شود تا فهم آن آسان و نیاز به درک درست مطلب بیشتر و بهتر برجسته گردد. ـ

ادامه دارد...ـ

24 August, 2008

ارزیابی درک مطلب (3)ـ

بخش 2- هدف (منظور) نویسنده


قسمت اول شناسائی هدف نویسنده
شما برای چه میخوانید؟ ـ
جهت یافتن مطلب جدیدی؟ ـــــــــــــــــ این نوع مطالعه جهت کسب اطلاع میباشد. ـ ***
جهت سرگرمی و استراحت؟ ـــــــــــــ این نوع مطالعه جهت سرگرمی میباشد. ـ ***
ـ *** هر دو مورد فوق‏الذکر؟ ــــــــــــــــــــ کتاب و مقاله‏ای که میخوانید جهت کسب اطلاع و در عین حال سرگرمی میبباشد. ـ

نویسندگان برای چی مینویسند؟ ـ

بطور معمول، نویسنده دارای انگیزه‏ای برای نگارش میباشد: ـ
آنها قبل از اینکه شروع به نگارش بکنند تصمیم میگیرند برای چی بنویسند. ـ
______________________________________________________ـ
هدف نویسنده

ا- اطــلاع دادن: ـ
انتقال معلومات، آموزش، تشریح ـ -
دادن اطلاعات به خواننده ـ -
مثال: منابع غیر تخیلی ـ
کتاب درسی، دفترچه راهنما، دایرة‏المعارف، دستورالعمل، گزارشهای روزنامه‏ها و مجلات ـ

ـ2. ســرگــرم کــردن: ـ
نوشتن داستان، بازگو کردن واقعه با نمک یا مهیج ـ -
در میان گذاشتن ایده‏ها و احساسات با خواننده ـ -
مثال: داستانهای تخیلی (غیر واقعی) ـ
نوول، شعر، نمایشنامه، داستان کوتاه، جوک، مطالب خنده‏دار، افسانه – داستانهائی که در عین سرگرم کردن سعی در آموزش خواننده دارد. ـ
بخشهائی از مجلات و روزنامه‏ها – بخش ورزش، مد لباس و امثالهم. ـ

ـ3. تــرغــیـب کــردن: ـ
متقاعد کردن خواننده برای قبول کردن نقطه‏نظر نویسنده ـ -
ترغیب خواننده برای خریدن کالای بخصوصی ـ -
مثال: سرمقاله، تبلیغات. ـ
___________________________________________________ـ

بیشتر از یک هدف: ـ
بعضی از مقالاتی که میخوانید ممکن است بخواهد بیشتر از یک هدف را القاء بکند. ممکن است شما را سرگرم بکند و در عین حال اطلاعاتی را ارائه بکند یا اطلاعاتی به شما داده درصدد ترغیب شما باشد. ـ

وقتی شما تصمیم میگیرید که نقطه‏نظر نویسنده چی است، شما باید قادر باشید علت این برداشت خود را تفهیم بکنید. ـ

چـــنــــد مـــثـــال: ـ
ماه، قمر طبیعی زمین است. ماه به دور زمین در طی تقریباٌ هر بیست و نه روز و نیم یکبار میچرخد. این مدت را ماه قمری گویند. ماه خیلی کوچکتر از ستارگان و خورشید میباشد. اما بخاطر اینکه نزدیکتر به ما است، بزرگ به نظر میرسد. ـ

یکی از بهترین طرق لکه‏زدائی از البسه استفاده از مواد سفیدکننده است. مواد سفیدکننده بیشتر از مواد دیگر لکه‏زدا در از بین بردن لکه موثر است. اگر شما از مواد سفیدکننده کلراید استفاده میکنید، پس شما میدانید که از بهترین مواد سفیدکننده موجود دارید استفاده میکنید.ـ

حجت الاسلام راستگو: کف زدن و هورا کشيدن در برنامه کودک قابل پذيرش نيست
(دو مـنـبـع)

حجت‏الاسلام "محمدحسن راستگو" هورا کشيدن، کف زدن، اختلاط دختر و پسر و موسيقي برنامه‏هاي کودک را قابل پذيرش ندانست. به گزارش سايت خبري رسا رئيس مرکز تربيت مربي کودک و نوجوان دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم به طور مشخص برنامه تلويزيوني "فيتيله جمعه تعطيله" را که صبح‏هاي جمعه از شبکه دوم سيما پخش مي‏شود، مورد ارزيابي قرار داد و گفت؛ "اختلاط دختر و پسر از اشکالات برنامه فيتيله است. هر چند بچه‏هاي حاضر در اين برنامه کوچکند و از نظر شرعي، تکليفي ندارند و من هم انسان تنگ‏نظري نيستم که حجاب کامل را براي بچه‏هاي نابالغ واجب بدانم، ولي مساله اين است که دختربچه بايد بداند پوشش او با پسرها فرق دارد و مجاورتش با آنها کار درستي نيست، از اين رو مي توان با پوشاندن لباس‏هاي رنگي زيبا با پوشش مناسب به دختربچه‏ها، آنها را از کودکي با اين مفاهيم آشنا کرد و در برنامه‏هاي تلويزيوني هم مي توان آنها را از هم جدا، يا يک برنامه ويژه دختران و يک برنامه ويژه پسران توليد کرد. اين پژوهشگر کودک و نوجوان حضور خود را در برنامه فيتيله و عمو پورنگ منتفي دانست و خاطرنشان کرد؛ "حضور يک شخصيت حقيقي و حقوقي با لباس روحانيت در چنين برنامه‏هايي که همراه با تحرک وسيع و قوي هنرمندان آن است، هيچ تناسبي ندارد و تاثيرگذار هم نيست، هرچند مي‏توان به صورت کمکي و جنبي مثل تماس تلفني در اين برنامه حاضر شد".ـ

خواننده گرامی، سعی کنید در مطالب فوق علاوه بر یافتن (هــدف نـویــسنـده) دریابید کدامیک (نــظـر شـخـصـی) یا (فــاکـت = واقــعــیـت) میباشد.ـ

ادامه دارد...ـ

16 August, 2008

Düşünýärmi? دؤشـؤنـیـارمی؟

Düşünýärmi? دؤشـؤنـیـارمی؟ ـــــــــــــــــ

“Niçeler düşünmän نیچه‏لر دؤشؤنمان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ"
Göwnüme degýär. گؤنؤمه دگیار. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Aýdanym däl-de آیدانیم دال-ده ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Islänni aňýar.” ایسلاننی آنگیار." ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
– diýiýpdiň bir gün ــ دییپدینگ بیر گؤن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
hoşlaşjak wagtym. خوشلاشجاق وقتیم. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*****
Ynjama dostum, ynjama ائنجاما دوستم، ائنجاما ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Bu günler hem geçer-de gider. بؤ گؤنلر هم گچر-ده گیدار. ــــــــــــــــــــــــ
Geçmejek gün ýokdur asyl. گچمه‏جک گؤن یوقدور اصل. ـــــــــــــــــــــــــــ
Hoş gün geçişi deý خوش گؤن گچیشی دی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Agry hem geçer. آغری هم گچر. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*****
Ýöne aňmadym bir zady. یؤنه آنگمادیم بیر زادی. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Ol näme? اول نامه؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Seniň däl-de gepiň dostumy? سنینگ دال-ده گپینگ دوستیمی؟ ـــــــــــــــــ
Adama düşmedik, söze düşermi? آداما دؤشمه‏دیک، سؤزه دؤشرمی؟ ــــ
*****
August 10, 2008

به الگوی سازنده، نه مخرب در ديالوگ نياز است

رحـيـم کـاکـايـی

الگوی سازنده الگوی است که راه به جست و جوی موفقيت، متناسب با هدف‏های انقلابی و اجتماعی و تکامل افراد ميبرد. اما پلميک‏ها و د‌يالوگ‏های مخرب وغيرسازنده نه قادر به ايجاد راستين راه حل هستند و نه توان آنرا دارند که همبستگی را پا‌يه‏ريزی کنند، و دانسته يا ندانسته به دشمنان ملت خدمت کرده و به توهم و تبليغ عليه يکديگر دامن می‏زند.ـ
شکی نيست که نگرش ما به آزادی مطلق در بحث و د‌يالوگ يا بطور کلی دمکراسی در بحث در شکل ايده‏آليستی آن نبايد باشد. زيرا آزادی مطلق و بی‏مرز منطقا به نفی همين آزادی برای همه در بحث می‏انجامد. يعنی اگر من هر چه دلم خواست خواهم گفت و خواهم نوشت و تو نيز هرآنچه دلت خواست بنويس. نوعی به ناهنجاری در شناخت و آنارشی مبتلا شدن. برای همين برای رسيدن به اهداف و آماج خود در بحث نيازی به ابزارهای ضد اصولی، ضد حقيقت و مشکوک نيست. ـ
آيا براستی اين سماجتی که برای گرفتار آمدن به بحث، دسته‏بندی، افترازنی، سياست‏بازی و حسا‌بگری که ثمراتی بکلی منفی دارد، در چيست و از کجا منشاء می‏گيرد؟ نه اين سماجت‏ها و نه آن بحث‏های روشنفکری هيچ کدام نان وآبی برای ملت بويژه ملت ترکمن در شرايط کنونی نيست. مردم از چيز ديگری رنج و مصيبت می‏بينند و به نظر ميرسد بحث‏های اينچنا‌نی برای التيام دردهای آنان نيست. ـ
اين گونه بحث‏ها و پلميک‏های سياسی تنها محصول چند روشنفکر ترکمن خارج‏نشين ميتواند بنظر آيد که جايشان در اروپا گرم و نرم است. ـ
نميتوان نقش يک روشنفکر پيشتاز را ايفا کرد آنگاه به شيوه‏هايی از گفتگو و د‌يالوگ روی آورد که مبتنی بر فردگرايی، اهداف شخصی، سياست‏بازی، پيشوامنشی استوار باشد. روشنفکر که خود يک عنصر ذهنی است، بمثابه يک نيروی سياسی دارای مسئوليت تاريخی است و وظيفه سنگينی را بر دوش دارد. بحث و ديالوگ سياسی در راه مبارزه سياسی هم از اهميت ايدئولوژيک و هم نقش معرفتی و شناختی را دربردارد و خود همواره نشان نقش طبقاتی ذهن است. ـ
گرفتار آمدن به پوپوليسم چيزی جز دچار شدن به گونه‏ای از اشکال غوغا سالارانه مبارزه نيست که پی‏آمد آن اغتشاشات فکری، افتادن از راه بحث اصلی و مبارزه ميان نيروها است. به مفهومی ديگر جانشين کردن اصول تامين منافع ذهنی و ياران و رفيقان خود، غلبه بر رقيب و امتيازات ديگر، فردگرايی، سود رساندن به خواسته‏های ذهنی، يعنی پراگماتيک بودن آن برای شخص، تفرقه افکنی، افترازنی و ولونتاريسم است. ـ
برای ارزيابی بحث‏ها و ديالوگ‏ها و يا جنبه‏های پلميک آن بايد جوهر مشخص و علمی مفاهيم روشن باشد تا تحليل دقيقی از پروسه‏های گذشته و حال مستدل شود. آنگاه نتايج بدست آمده از اين پلميک‏ها بايد برای يافتن راه‏هايی برای اتحاد و هماهنگ کردن فعاليت‏ها عليه مخالفين اتحاد، نيروهای تفرقه‏افکن و شناخت درست از مکانيسم مقوله "منافع اجتماعی- طبقاتی" ياری رساند. ـ
تکامل جامعه لزوما محصول فعاليت‏های انسان‏ها، طبقات و سازمان‏های اجتماعی – سياسی است که نشانگر قدرت آگاهی و آفرينش‏گری اين نيروهای اجتماعی است. الگوی سازنده ديالوگ دارای جاميت نگرش بر مسائل پيچيده، بری از انزوای سکتاريستی، مبتنی بر تجربه تاريخی متنوع است و نه التقاطی است و نه برای استحاله تئوری. ـ
درک غلط از مسائل، زياده‏گويی و خيال‏بافی در درک دگماتيک مسائل، شناخت از مسائل و يافتن راه حل مشترک را دشوار می‏کند و به روند شناخت واقعيات آسيب می‏رساند. اصوليت، اعتبار و درستی روندهای شناخت سياسی يا بطور کل شناخت هيچگاه به يکباره بدست نمی‏آيد. ـ
تظاهر به "خلاقيت"، "نوآوری" در سياست يا در ديد ‌سياسی، ميتواند ضربات جبران‏ناپذيری به همان اصول زده و منجر به انحراف از همان اصول بنياد‌ين شود، گر چه دارای حسن نيت باشد و هدف‏های انقلابی را هم دنبال کرده باشد. ـ
گويا به نظر ميرسد، درس‏هايی که برخی روشنفکران ترکمن خارج‏نشين از تجربيات مبارزاتی گذشته اندوخته‏اند، تنها در نفی و خصومت با گذشته مبارزاتی است نه چيز ديگر و در به اصطلاح نوشته‏ها و "پژوهش"های خود که گاهی از محتوای نازلی برخوردار است، اصطلاحاتی برای روندها و پديده‏های اجتماعی قايل ميشوند که منطقا از هر گونه مفهوم اساسی جامعه شناختی تهی است و هيچگونه مضمون ويژه و نوين در آن مشاهده نميشود. بلکه دارای خصلت چپ‏روانه است که ميخواهد مسائلی را به جنبش و جامعه تحميل کند که از امکانات جنبش در مرحله کنونی مبارزه بسيار بيشتر است و ناديده گرفتن اين امکانات يا مراحل عينا ضرور رشد سياسی خود نه انقلابی ميتواند باشد بلکه ميتواند به ضرر خود تبديل شود. ـ
ما شاهد مقالات بسياری در سايت‏های ترکمنی بوده و هستيم که در باره ضرورت اتحاد نيروهای ترکمن نگاشته شده‏اند. آيا تاکنون اين اتحاد که ضرورت آن نيز مبرم است، انجام گرفته است؟ پاسخ بدون ترديد منفی است. نخست اينکه همواره برای بوجود نيامدن اتحاد مذکور، عمده زير پای غيرعمده قربانی شده است و دوم آنکه چه نوع وحدت و کدام راه وحدت بايد انتخاب گردد، ضرورت آن آشکار نميشود. اين ضرورت با گرفتار آمدن گروه‏ها تنها در بحث، گروه‏گرايی و ديالوگ صرفا برای ديالوگ، نه برای جستن راه حل عقلانی، به بن‏بست کشيده می‏شود.ـ
جريان اجتماعی هنگامی ميتواند به آماج‏های خود دست يابد که به انديشه واحدی برسد. انديشه و عملی که از واقعيت و تفکر علمی نشات گرفته باشد، نه از جمود و هرج و مرج . بايد دانست به کجا رفت و از چه راهی رفت. کسی که ميخواهد پيروز شود، بايد به سختی‏ها هم تن دردهد. با حسن نيت هم نميتوان بدون داشتن طرح درست و روش درست، هماهنگی و پشتکار درست، بدون درک قانونمندی‏های حرکت تاريخ به نتيجه رسيد.ـ

08 August, 2008

نـظـام‏الـديـن عـلـيـشـيـر نـوايـی

رحـيـم کـاکـايـی:ـ

نـظـام‏الـديـن عـلـيـشـيـر نـوايـی
هـومانيست و پی‏گذار راستين شعر ترکی جغتايی



اگر خراب بود خانه جهان چه عجب
که ديـد خـانه که آبـاد ماند بر سر آب (فانی _ نوايی)ـ


دورانی که بشريت فرزند برومند، شاعر و انديشمند بزرگ خود نوايی را پروراند، خود دارای ويژگی‏های خاص بود. دورانی پرتضاريس که سيمای آن دراحداث معماری‏های شگفت‏انگيز، کاخ‏های با شکوه و به همراه آن بيغوله‏های پراکنده در سطح کشور؛ شکوفايی و درخشش فرهنگ و تقريبا بی‏سوادی کامل يک نسل؛ فراز و نشيب‏ها و افت دو باره اقتصاد و فرهنگ؛ خودسری و بيدادگری «جهان قلدران و زورمداران» و بی‏حقوقی گسترده توده‏های مردم و سرانجام، گسترش و تضعيف مناسبات تجاری، سياسی و فرهنگی در بسياری کشور‏های جهان بازتاب می‏يافت.ـ
سيمای اين ساليان وحشت بازتابی بود از حقيقت تنوع، بغرنجی و گاه تناقض جهان. اين آن تفاوتی بود که اين دوران خود را در آن متمايز می‏ساخت.ـ
همه اين پرسمان‏های اجتماعی، فرهنگی و مضاف بر آن بغرنجی و دشواری راه بر شيوه تفکر، خصلت آفرينندگی و راه زندگی عليشير نوايی نه تنها تاثير خود را می‏گذاشت، بلکه آن را تعيين می‏کرد. هرچند به چکامه‏های شاعر نامی نوايی، مردم ارج بسيار می‏نها‌دند، اما حاکمان وقت با او در افتاده بودند.ـ
از يک سو خدمت و جايگاه والا در دربار فئودالی که توسط فئودال‏های مرتجع و اشراف مذهب‏سالار احاطه شده در پيش بود و از سوی ديگر عملی ساختن آرزوهای بزرگ، اهداف شرافتمند و جستجوی حقايق بزرگ. دراين ميدان شکست‏ها و پيروزیها، ناآشنايی با راز راستين شکست‏های خود و در پيوند با آن درام جان آزار معنويی که همه زندگی فرزند نابغه زمانه را تعقيب می‏کرد، در کار و پيکار بودند.ـ
پس از مرگ تيمور در سال 1405، امپراطوری عظيم فئودالی و مستبد او فروريخت و جنگ‏های داخلی خونينی آغاز و ادامه يافت. در اين دوران ارتجاع بيدادگری می‏کرد و به کشتار دگرانديشان آغازيده بود. تجلی خاص و تراژيک اين کشتار، قتل دانشمند بزرگ اولوغ‏بيک و پيگرد بی‏رحمانه هواداران او و انهدام رصدخانه نجومی مشهور اولوغ بيگ در سمرقند، که افتخار بشريت بود، است.ـ
زمانيکه عليشير نوايی در هرات در سال 1441 زاده شد و به تحصيل در مدرسه می‏پرداخت، اين تراژدی همچنان در خاطرات مردم تازه بود. هرچند عليشير از خانوداه نامی نزديک به محافل دربار تيموريان بود، سهم او چيزی جز زندگی بسيار ناآرام و دشوار نبود. ـ
در اثر آشوب‏ها و تحولات سريع در حيات سياسی خانوداه نوايی که منجر به ترک هرات می‏شود، تحولاتی نو رخ می‏دهد. نوايی پس از بازگشت دو باره پس از چندين سال به هرات، به خدمت حاکم وقت ابواقاسم بابور در می‏آيد و پس از چند سالی دوباره به مشهد کوچ و از آنجا بار ديگر به هرات شهر نگين دنيا و از آنجا هم پس از مدتی به سمرقند که درآن زمان يکی از کانون‏های نامی فرهنگ خاورزمين بود رهسپار می‏شود.ـ
نوايی علی‏رغم خشونت عصر خود و دشواری‏های زند‌گی شخصی، توانست آثار توانمند و ماندگاری که دارای اهميت عموم بشری است، بوجود آورد. دراين آثار وی ستمکاران و تاراجگران مردم را به تازيانه انتقاد می‏گيرد، شر اجتماعی را افشاء، نيکی وعدالت را می‏ستايد. ـ
همه اين‏ها نفرت از نوايی را از سوی فئودالها، روحانی‏نمايان و اشراف دارای روحيات تجزيه طلبانه و مرتجع تشديد می‏کند. زمانه به فرمان تاريخ بسيار‏ها کرده بود، اما نوايی شاعری نبود که به چرخش محيط بچرخد .از اين رو در سال 1476، نوايی ازمقام وزارت سلب مسئوليت کرده و زندگی خود را تماما وقف آثار خلاق می‏کند. او اشعار بسيار عالی و ناميرايی را در سال‏های 1485 - 1483 که سرشار از انديشه‏های بسيار پيشرفته برای دوران خود بود، بوجود می‏آورد.ـ
مبارزه نمايندگان ارتجاع فئودالی و اشراف عليه نوايی بسيار شد‌ت می‏گيرد و در سال 1487 او را روانه استر آباد می‏کند. اما مبارزه - مبارزه است. نميتوان و نبايد روحيه خود را از دست داد، نميتوان و نبايد تسليم شد. در اينجا هم نوايی که دور از زادگاه خود است، باز به ايجاد آثار خلاق می‏کوشد. او آنچه را که در با‌يست خود بود، می‏خواست به سامان برساند. نوايی خواستار نظام راستين انسانی با مردمی نو بود.ـ
نوايی بارها به حسين بايقرا، دوست دوران جوانی خود با تقاضای بازگشت او به هرات روی می‏آورد. اين تقاضا بی نتيجه می‏ما‌ند. اما سرانجام درسال 1488 حسين بايقرا می‏پذيرد که نوايی به هرات بازگردد. ولی نمايندگان ارتجاع فئودالی برای رويارو قراردادن عليشير نوايی با حسين بايقرا اقدامات بعدی را بعمل می‏آورند. سلطان بايقرا زير بار اين اقدامات می‏رود و نوايی را از دربار بيرون می‏کند. نوايی، اين هومانيست بزرگ و شاعر کبير در سوم ژانويه 1501 برای هميشه چشم برجهان می‏بندد.ـ
از ديرباز بود که درخاورنزديک و ميانه شعر و نظم با پويه‏ای شتاب‏انگيز در حال گسترش بود و جريان‏های متنوع و کثرت ژانر‏ها بوجود می‏آمدند. آثار و خلاقيت هر يک از انديشندگان کبير اين شعر و نظم مانند، رود‌کی، فرد‌وسی، نظامی، عطار، سعدی، حافظ و جا‌می، برگ زرينی را در تاريخ ادبيات منطقه می‏گشود.ـ
در شکل‏گيری و تکامل استعداد خودويژه عليشير نوايی، اين ميراث شعر و منظوم اسلاف برجسته او بود که به ياری وی می‏شتابيد. عليشير نوايی آشنايی کافی به ادبيات عرب و هند داشت. ـ
از سوی ديگر سرچشمه و منبع خلاقيت نوايی، روايت‏های ميتولوژيکی و اسا‌طيری، آثار شفاهی مردم ازبک و ديگر خلق‏های خاور بود که او آنها را بگونه‏ای گسترده و خودويژه بکار برده است. اين همان پيوند ادبيات با خلاقيت ملی و منظوم بود. يعنی ضرورت بازگشت ادبيات به زندگی واقعی و زبان زنده مردم، که در آن عناصر آرمان‏های اجتماعی، آگاهی ملی و تصور از مکان آرزو متجلی است.ـ
نوايی برآن بود که وظيفه اصلی ادبيات، تثبيت زيبايی و مبارزه عليه شر اجتماعی است. واژه‏گان هنری ضمن دفاع از برتری‏های معنويی مردم سا‌ده، همانگاه بايد ستمگران را افشاء می‏کرد. نوايی در آثار خود به اصول رئاليسم، رمانتيسم شاعرانه و خوشبينانه باور داشت. ـ
چهره‏ها‌يی مانند فرهاد، اسکندر و ديگران نشانه آرمان‏های والا، نيروی معنوی پرتوان و قابليت خلاق انسان بود‌ند. رمانتيسمی که بعدها در نيمه نخست قرن نوزدهم نه تنها در روسيه بلکه در اروپا در پيوند تنگاتنگی برای آزادی اجتماعی و ملی نقش بزرگی بازی کرد.ـ
در دوران نوايی مبارزه در راه زبان ازبکی خصلت اجتماعی فوق‏العا‌ده شديدی را بخود می‏گيرد. شاعر درمی‏يافت که زبان يکی از مهمترين ابزار تکامل فرهنگ و شناساندن مردم به جهان و دانش است. ـ
هومانيست بزرگ ما برآن بود که مناسبات حقارت‏آميز اجتماعی نه تنها به زبان، بلکه به ملت نيز اهانت می‏کند. با‌يد امکانات عظيم زبان مادری را کشف، تکامل و غنی ساخت. شاعر براين وظيفه دشوار فايق می‏آيد و ضمن نگاهداشت احترام عميق و صادقانه به زبان‏های ديگر خلق‏ها، آثار بزرگ خود را بوجود می‏آورد.ـ
نوايی بمثابه شاعر و دانشمند بر تجارب عظيم و بسيار غنی اندوخته شده توسط دانشمندان برجسته شرق دوران آنتيک و آسيای ميانه در زمينه ستاره‏شناسی، رياضی، شيمی، فلسفه و امثال آن تکيه می‏کند. دراين باره علاقمندی او به کار ابوعلی سينا، فارابی، اولوغ‏بيک و ديگران و کثرت نظارت شخصی او بر علوم طبيعی، فلسفی و اجتماعی گواهی می‏دهد. نوايی دريافت که علم در حکم آزادی معنويی انسان و مردم است.ـ
نوايی در آثار خود خلاقانه پا در جای اسلاف خود می‏گذارد و موضوعات سنتی و سيمای قهرمانان را تکامل بخشيده و با درونمايه‏ی نوينی آنها را بيرون می‏دهد. راه خلاق عليشير نوايی د‌شوارگذر بود. اما او در شرايط سخت زنده بود و در بودِ خود کا‌ونده حقيقت و جويای عدالت.ـ
شاعر بمثابه فرزند زمانه خود نتوانست به دلايل بنيادين شکست آرزوهای خود و در عدالتی که عميقا برآن باور داشت، پی‏ببرد. علاوه برآن نوايی چنان مسائل و وظايفی را پيش‏رو می‏گذاشت که به آنها نه آن دوران بطور کلی، نه مردم و نه علم آن دوران بويژه، نمی توانست پاسخ بدهد. نبوغ نوايی هم به اين امر ناتوان بود.ـ
زيرا حقيقت و رهيافت اين پرسمان‏ها هنوز ديرياب بود و رستاخيزی را در تاريخ می‏بايست تا کاوشی درآينده کند.ـ
برای نمونه نوايی می‏خواست اسرار دورترين ستاره‏ها و بيکرانی کاينات را بداند و هم بشناسد، او می‏خواست ماهيت درونی زندگی برروی زمين را دريابد و علل واقعی آنرا مشخص کند. او می‏خواست بداند چرا نيکی پايمال شده، اما شر پيروزمند است. يا آروزی جامعه‏ای را داشت که در آن عدالت حاکم باشد. او از خود می‏پرسيد، کجاست هنجاری و حاکميت عدالت.ـ
جهان بی عدالت و جهان ستمگران برای اين هومانيست بزرگ دردآور بود. نوايی در اشعار قهرمانانه خود مبارزه فعالی را عليه کسا‌نی که تخم دشمنی ميان خلق‏ها می‏کاشتند، می‏کرد. او می‏خواست حتی از راه دربار نيز در خدمت رفاه مردم با‌شد. ـ
در کتاب تاريخ ادبيات ايران ذ. صفا آمده که عليشير نوايی هنگاميکه در خراسان سمتی داشت، به هنرمندان و آبادی و عمران شهر کمک می‌کرده است. منجمله به «ايوان جنوبی صحن آستان رضوی، نهرآب بالا خيابان در مشهد،رباط سنگ بست، رباط ديزآباد، بند آجری قريه تروق در نزديکی توس، مقبره قاسم ا‌لانوار در قريه لنگر، نزديک تربت جام و قسمتی از مزار عطار نيشابوری يعنی سنگ مزار آن شاعر که موجود است» مساعدت فراوان می‏کند.ـ
نوايی شاعر، انديشمند، عالم تاريخ و زبان‏شناس، طبيعت‏شناس، تئوريسين ادبيات، موسيقی، دولت و حقوق و شخصيت سيا‌سی بود. وی در اواخر عمر خود در سال 1499 بزرگترين شعر فلسفی خود را به نام «لسان الطير» که هفت هزار بيت را دربرمی‏گرفت، می‏نويسد. ـ
در اين اثر که پاسخی به «منطق الطير» اثر شاعر مشهور عطار است، نوايی با خطوط و جها‌ت فلسفه صوفيانه اثر عطار مخالفت می‏کند. نوايی پرستنده انسان است و معتقد است که انسان پرارزش‏ترين موجودی است که از طبيعت خود جدانشدنی است. ـ
نوايی چندين ماه تا مرگ خود، رساله فلسفی، اجتماعی و سيا‌سی به نا‌م “محبوب القلوب” می‏نويسد که د‌رآن تاثير “گلستان” سعدی و “بهارستان” جا‌می حس می‏شود.ـ
آخرين اثر نوايی، «مجادله دو زبان» است که اند‌کی پيش از مرگ‏اش نوشته شد. در اين اثر نوايی بمانند عالم و زبان‏شناس برجسته و تئوريسين ادبيات تجربه مبارزات چندين ساله خود را در راه زبان مادری تعميم داده، غنا، ظرافت و زيبايی آن را نشان می‏دهد. ـ
اثر بزرگ و پرزحمت ديگر نوايی «گنجينه افکار» است که به نوبه خود مجموعه بزرگ منظوم است و يکی از آثار برجسته ادبيات جهان بوده و می‏توان آن را بمثابه فرهنگ نامه توصيفی آن دوران به حساب آورد. مجموعه ديگر نوايی، اشعار غزلی به نام «د‌يوان فانی» است. اين اشعار به زبان فارسی آفريده شد و به نام مستعار «فانی» منتشر گرديد. ـ
اما «گنجينه افکار» که به زبان کهن ازبکی نوشته شد با نام «نوايی» بود. نوايی برای آثار فارسی زبان خود نام «فانی» را برگزيده بود. وی را شاعر و نويسنده‏ای دو زبانه (ترکی و فارسی) می‏دانند. اشعار نوايی در زبان فارسی به دوازده هزار بيت ميرسد. وی به سه زبان ازبکی، فارسی وعربی تسلط کامل داشت. از آثار ديگر نوايی می‏توان به «سد سکندری» و «چهار ديوان» و «محاکمات اللغتين» اشاره کرد. ـ
از اشعار او به زبان کهن ازبکی يا ترکی جغتايی می‏توان از «خمسه»، «ليلی مجنون» ،«فرهاد و شيرين»، «سبعه سياره» نام برد.ـ
نوايی ارادتی خاص به شاعر و عارف نامی عبدالرحمن جا‌می داشت. وی در مرگ جا‌می به سال 1492 ميلادی (898 هجری) مرثيه‏ای را در قالب ترکيب بند می‏سرايد که آغاز اين ترکيب بند چنين است:ـ

هر دم از انجمن چرخ جفايی دگرست
هر يک از انجم او داغ بلايی دگرست

سرشت راستين مرد‌می، گوهر عموم بشری و بين‏المللی آثار نوايی و مهارت داهيانه هنری او تاثيرات عظيمی در طول چندين سده بر تکامل فرهنگ پيشرو نه تنها ازبکی، بلکه بر تکامل ادبيات آسيای مرکزی گذاشت.ـ
فرهنگ و هنر تجسمی تاثير نيرومندی بر تکامل فرهنگ معنويی جامعه دارد. آنها بر عواطف و احساسات بشری موثرند و در تعيين و شناسايی اخلاق و اتيک هم در مناسبات متقابل شخصی انسانها و هم در مناسبات متقابل اجتماعی تاثيرگذار. پروسه‏های اين تاثير‏پذيری در تکامل فرهنگ بشری توسط تاريخ بررسی ميشوند. ـ
آثار نوايی نيز در برابر آزمون سخت سده‏ها ايستادگی کرد و تاثير خود را گذاشت و بصورت وراثت اجتماعی به دوران کنونی و نسل کنونی رسيد. ـ
نوايی افشاگر استبداد قرون وسطی بود. پويايی، زايايی و با‌لند‌گی انديشه و ستيزش با کهنه‏انديشی فرايافتی بس مهم در انديشه نوايی است. ا‌و خواهنده آينده‏ای روشن، زمانه‏ای نو با مرد‌می نو بود.ـ

نمونه غزلی از نوايي (1):ـ

شکفت چون گل رخسار سا‌قی از می ناب .... بـنــای زهــد مـن از سيـل بــا‌ده گشـت خـراب
مـرا کـه نـقـد د‌ل و ديـن برفت در سر می .... ز نام و ننگ در اين کهنه دير خود چه حساب
بـنــوش بـا‌ده و ديــوانــه بــاش در عــالــم ..... کـه بـهـــر عـالــم د‌يـوانـگـيـسـت بــزم شــراب
چـو امن خواهی از ايـن کارگاه پـرآشـوب ..... مـيـا ز مـيـکـده بـيـرون و باش مست و خراب
اگـر خـراب بـود خـانـه جهـان چه عـجـب ..... کـه د‌يـــد خـانــه کــه آبــاد کــا‌نــد بــر سـر آب
اگـر فـنـا شـدنـت مـيـل هست چـون فـانـی ..... بـرويـت آنـچـه دهــد از سـپـهـــر روی مـتـاب
******

اـ تاريخ ادبيات در ايران. ذ .صفا. ص 385

02 August, 2008

Paltalkda "Turkmen edebiyaty we sungaty" otagynda

Çykyş we gürrüňdeşlige (dialoga) Çagyrýarys

Tema:Awganistan Türkmenlerniñ edebi hem medeni durumyna syn we Mäne baba;
Gatnaşýan: Balkh universitetiniñ mugallimi ostad Muhammed Salykh Rasekh;
Güni : 1 şenbe (bazar güni ) 3. 08. 2008 // 13. 05. 1387 şemsi ;
Sagady: 19:00 (merkezi Awropa), 21:30 (Tahran), 23:00 (Aşgabat )da başlanýar ;
Yeri: Paltalk > Rooms > Europa > Other > Turkmen edebiyaty we sungaty.
---------------------------------------------
دعوت به سخنرانی و گفتگو
ـ1 - درباره ی فرهنگ و ادب ترکمن های افغانستان و
ـ2ـ درباره ی مأ نه بابا ( ابو سعید ابوالخیر درادبیات فارسی)ـ

سخنران : محمد صالح راسخ استاد دانشگاه بلخ افغانستان (در مزار شریف)ـ
زمان: یکشنبه 3 آوگوست 2008 ( 13 مرداد 1387 )، ساعت: 19 (اروپای مرکزی)، 21:30 (تهران)، 23
( آشغابات) و 13 (تورونتو)
مکان: پالتاک، اتاق "تورکمن ادبیاتی وصونغاتی"ـ

Paltalk Rooms Europe/ Other Turkmen edebiyat we sungaty
Adminler topary

01 August, 2008

ارزیابی درک مطلب (2)ـ

موثق بودن یا اعتبار اظهاریه
1
بعضی اوقات شما میتوانید اظهاریه یا نظر شخصی را با مراجعه به فاکتهائی که مقاله مورد نظر با اشاره به آن مستدل شده را مورد قضاوت قرار دهید. ـ
اطمینان یابید که این فاکتها با موضوع اصلی مقاله در ارتباط است. بعضی از نویسندگان سعی در جلب احساس همدردی خواننده دارند. ـ

مثال:ـ
در زیر موارد گوناگونی در مورد پرداخت حقوق یکسان به زنان مطرح شده است. آخرین مثال به عنوان بهترین نمونه نظرشخصی براساس استدلال معقول قابل قبول میباشد.ـ
الف) به زنان نباید حقوق یکسان با مردان پرداخت نمود، چون در مشاغلی که نیروی زیادی برای بلند کردن بسته‏های سنگین مورد نیاز است، زنان قدرت اینکار را ندارند.ـ
ب) زنان باید حقوق یکسانی برای کاری که انجام میدهند بگیرند، چون در هر صورت، کار دوم آنهاست. اولین کار آنها خانه و خانواده بوده و بقدر کافی طاقت‏فرسا است.ـ
ج) زنان باید حقوق یکسانی برای کاری که انجام میدهند بگیرند، چون جنسیت ربطی به مسئله ندارد. چنانچه زنان همانند مردان همان کار را درمدت زمان یکسان با همان کیفیت و کمیت انجام بدهند، آنها باید حقوق یکسانی بابت کار یکسان بگیرند.ـ

(به استدلالهای مورد ج توجه بفرمائید: مدت زمان یکسان، کیفیت و کمیت کار)*

2
روش دیگر قضاوت موثق بودن اظهاریه بررسی منبع آن میباشد.ـ
شما احتمالاٌ هر مطلبی که میخوانید را باور ندارید.ـ
متاسفانه، خیلی از اظهاریه‏هائی که به چاپ میرسد در اصل نباید چاپ شوند.ـ
شما چگونه میتوانید تصمیم بگیرید که اظهاریه‏ای را باور بکنید یا نه؟

یک روش ساده – اما نه همیشه مصون از خطا – برای قضاوت در مورد اعتبار، یافتن منبع اظهاریه میباشد. ـ
· به عبارت دیگر، ببینید چه کسی، کدام گروه یا سازمانی مسئولیت اظهاریه را عهده‏دار است.ـ
· منبع موثق منبعی است که حقیقت را در مورد موضوع باید بداند.ـ

مثال:ـ
یک نفر دندانپزشک که هم آموزش دیده و هم دارای تجربه در دندانپزشکی است منبع موثقی برای اطلاعاتی در مورد نگهداری از دندان باید باشد.ـ
تبلیغات یک خمیردندان که بر نظرشخصی یا ادعای به اثبات نرسیده استوار بوده و فاکت نیست، نمیتواند منبع موثقی به شمار آید. ـ
نظر معتبر: "خیلی مهم است که دندان خود را بعد از هر بار غذا خوردن مسواک بزنید."ـ
منبع: اتحادیه دندانپزشکی کانادا

نظر غیر معتبر: "خمیردندان وینترفرش دندان شما را همچون الماس درخشان میکند."ـ
منبع: تبلیغات خمیردندان

از میان اظهاریه‏های زیر مشخص کنید کدام موثق و کدامیک غیر موثق است.ـ
اظهاریه: "حضور در کلیسا مهمترین عامل در تربیت جوانان است."ـ
منبع: یک کشیش محلی

اظهاریه: "بیش از چهل سال است که باعث شگفتی دیگر تولیدکنندگان اتومبیل در دنیا شده و خواب را بر آنها حرام کرده‏ایم."ـ
منبع: تبلیغات یکی از تولیدکنندگان خارجی اتومبیل

اظهاریه: "محمدعلی بهترین بوکسوری است که در آمریکا بدنیا آمده است."ـ
منبع: مدیر امور سازماندهی محمدعلی

اظهاریه: "چهل و هشت درصد از مجردان مرد بین سنین 25 الی 29 ساله پیش والدین خود زندگی میکنند."ـ
منبع: آمار کانادا

خواننده عزیز، دو مثال از یک روزنامه یا کتابی پیدا بکنید که یکی موثق و دیگری غیر موثق باشد.ـ

ادامه دارد...ـ

Hat alyşmak üçin özüňize dost ýa pikirdeş tapynyň!

خط آلیشماق اؤچین اؤزینگیزه دوست یا فکردش تاپینینگ
Munuň üçin özüňize gyzykly tema we e-mail adresiňizi ýollaň. Siziň hatyňyzy okap siziň pikirdeşiňiz ýa-da dostlaşmak isleýän size hat ýollar.
مونونگ اؤچین اؤزینگیزه قیزیقلی موضوع و ایمیل آدرسینگزی یوللانگ. سیزینگ خطینگیزی اوقاپ سیزینگ فکردشینگیز یا-دا دوستلاشماق ایسله یان، سیزه خط یوللار
*********************
Taryh, edebiýat we ýaşlar hakda. --> turkmen.ca@gmail.com
*********************

EcoNews RSS Feed

آفتاب

ایرنا: خبرگزاری جمهوری اسلامی

خبرگزاری مــهر

DW-WORLD´s Persian Homepage

BBCPersian.com | صفحه نخست

BBC News | World | UK Edition

CBC | World News

The Globe and Mail - World News

Яндекс.Новости: Главные новости

Rambler Mass Media: Главные новости

Sözlük سـؤزلـؤک

اؤز اویـلانـیـپ تـاپـان تـازه سـوزلـریـنـگـیـزی بـیـزه یـولـلانـگ
Öz oýlanyp tapan täze sözleriňizi bize ýollaň.
**********************************************************
söz .............. düşündiriş ......................... parsça ............ rusça .............. iňlisçe
_______________________________________________________________________________
mysal مثال :
-----------
adam .......... kişi .................................. مرد، نفر، کس ........ человек ............. person

,;