Täze 2009-njy milady ýylyňyz gutly bolsun.
Goý, täze ýyl size saglyk, bagt, üstünlik hem şadyýanlyk getirsin.
Myhmanyň ýürek sesi...
31 December, 2008
Täze milady ýyl gutly bolsun.
20 December, 2008
Sungat هــنــر
Gurbannazar Ezizow Serpaý “Türkmenistan” neşriýaty Aşgabat 1978 Sahypa 302 | سرپای (هدیه) انتشارات "ترکمنستان" عشقآباد 1978 صفحه 302 |
Sungat Bilýärmisiňiz? Ele alýarlar-da ýiti keseri, Lokga daşyň ähli artyk bölegini Ýonup, döredýärler ajap eseri. Artykmachlyk – duşmanydyr sungatyň. Tygşytly bolanda, beýikdir nama. Men pikrimi bir söz bilen aýdýarkam, Ol ýerde üç sözüň geregi näme! Tälim almaň dagdan inen sillerden, Tälim alyň Wolgalardan, Nillerden. Kemlik adamyny bezänok welin, Artykmajam boljak bolmaň illerden. Gyz öňünde artyk söze daýanma, Söýgä söz gerek däl, gerekdir ynam. Söýme Watanyňy gursagňa urup, Eneňi söýşüň dek söýüber onam. Sungat diýmek näme? Bilýärmisiňiz? Bu sowala sada jogap bermeli. Biz herimiz – özümiziň zergärimiz, Mydam özümizi ýonup ýörmeli. Terjime edilen wagty: 13.12.1988 Abdyrahman | هــنــر میدانید؟ با ابزاری تیز در دو ید، زائدههای سنگ زمخت را میتراشند و اثری شگفت آید پدید. افراط – خصم است هنر را. ارزش قلم در قصار باشد. یک کلام گر رساند منظور من، پس سه کلام را چه حاجت باشد! نیاموزید از سیل جاری ز کوه، بیاموزید ز نیل و ولگای پرشکوه. خود کوچکبینی زینت آدمی نیست، اما سوا مکن خود را از تودههای انبوه. مفروش فخر در صحبت با دختران، عشق وعده نخواهد و خواهد باور را. سینه چاک میهن پرستی مکن. دوستش بدار همانگونه که مادر را. هنر چیست؟ میدانید؟ جوابی ساده باید این پرسش را. ما هر کدام – زرگر خویشتنیم، مداوم باید بتراشیم خویش را. تاریخ ترجمه: 13/12/1988 |
14 December, 2008
Java kodlary کدهای جاوا
از جاوا کدهای زیر میتوانید جهت درج مطالب خود در جداول یا در متونی که از الفبای عربی/فارسی استفاده شده در بلاگ خود استفاده بکنید.
اول کد و بلافاصله در زیر هر کد نتیجه کار درج گردیده است.
برای مشاهده عکس بصورت کامل، بر روی عکس یکبار کلیک نمائید.
07 December, 2008
23 November, 2008
اولین برف
اولین برف زودتر از موعد ولی سنگین زمستان تیرگی سپیده صبح را روشنتر از روزهای قبل کرده بود. پسربچه کوچکی از پنجره به بیرون نگاه میکرد. پسرک در حالیکه با پشت دستهایش چشمان خوابآلود خود را مالش میداد با لحنی حزنآلود به مادرش گفت:
- مامان، مامانی ... درخت گلمان زیر برف مونده. به بابا بگو بیاردش خونه.
- نه پسرم. این اولین زمستانی نیست که این گل دارد میبیند. چیزیش نمیشه.
- آخه زیر برف مونده، یخ میزند.
مادر در حال درست کردن صبحانه با بیحوصلگی حرفش را تکرار کرد:
- چیزیش نمیشه.
- آخه مامانی، گل که میداد خوب بود حالا میگی "چیزیش نمیشه"؟
- آره عزیز دلم، چیزیش نمیشه. اگه بخواهیم گل زندگی خودش را نداشته باشد، خوب اونوقت میشه زندگی آدما. فکر میکنی آدما زندگی خوبی دارن؟ گلهائی که در داخل خانه نگهداری میشن زود میخشکند. پسرم، هر کسی باید زندگی خودش را داشته باشد. گل باید گل باشد و آدم باید آدم ...
- من میرم به بابام میگم بیاردش خونه.
پسر بچه رفت پیش بابا و از وی خواست گل را به داخل خانه بیاورد. پدرش در حالیکه پیراهنش را میپوشید گفت:
- پسرم، من اگه ریشه گل را از خاک در بیارم و بیارمش خونه، گل فکر میکنه زمستان رفته و شروع به سبز شدن میکنه. خوبه من گل خودمون را گول بزنم؟ ها، تو خودت بگو.
- نه، خوب نیست. ولی بیرون سرده، یخ زده.
- سرده، یخ زده، ولی گل تو خونه خودشه. بیارمش اینجا احساس غربت میکنه. هواش خوب میشه ولی احساسش و بالاخره زندگیاش چی ...؟
در حالیکه دگمههای پیراهنش را میبست به پسرش نگاه کرد. بچه در حالیکه غرغرکنان و ناامید دور میشد، زیر لبی غرید:
- بد میشه.
پدر نیز در حالیکه از پنجره بیرون را نظاره میکرد زیر لب با خود گفت:
- خوب، سرد میشه، برف میاد ولی زندگی که تا ابد زیر برف نمیمونه.
17 November, 2008
نظر شما چیست؟
- اگر با شعار و فحش دادن حکومتی سقوط میکرد، هیچ حکومتی روی زمین پابرجا نمیبود.
- هر جا جامعهای عقب مانده یا با کلی مسائل روبنائی مشاهده شود، در پس آن اقتصاد و شعور اجتماعی جامعه را در سطح نازلی خواهید یافت.
- آیا شخص قبل از تولد خود، نژاد (رنگ پوست و شکل و شمایل)، ملیت، زبان و دین خود را انتخاب میکند؟ اگر نه، پس چرا اینهمه فخرفروشی و تحقیر دیگران برای آنچه که از روی آگاهی کسب نشده و بطور کورکورانه تقلید میشود.
02 November, 2008
25 October, 2008
Çakylyk دعوت
Türkmenistan jemhuriýetinň garaşsyzlygynyň 17-nji ýyl dönüminiň
mynasybatyna, internet arkaly geçiriljek dabara çagyrýarys!
Gatnaşýanlar: Weli Muhammad ahun Ärzaneş, Ganim Osman (Yrak türkmen
Jebhesiniñ Almaniýadaky wekili), we başga isleg bildirenler ;
Güni: ýekşenbe (bazar güni) 26.10. 2008 ( 5.8.1387 ) ;
Başlanýan wagty: 18 ( Europa), 12 (Toronto), 21 (Ashgabat), 20:30 (Tehran).
Ýeri : Paltalk > Rooms > Europa > Other > TurkmenSahramyz
----------------------------------------------
دعوت به سخنرانی وشعر و موسیقی
به مناسبت بزرگداشت هفدهمین سالگرد استقلال جمهوری ترکمنستان
(جمهوری ترکمنستان استقلال خود را روز 27 اُکتوبر 1991 اعلام داشت)
سخنرانان: ولی محمد آخوند أرزانش، قاندیم عثمان، و دیگر علاقمندان
زمان: یکشنبه 26 اکتوبر 2008 (5 آبان 1387)، ساعت: 18 (اروپا)، 12 (تورونتو)،20:30 (تهران) و 22 ( آشغابات).
Paltalk Rooms Europe/ Other TurkmenSahramyz
Adminler topary
08 October, 2008
01 October, 2008
16 September, 2008
Maýyp çaga ........................ مایئپ چاغا
Maýyp çaga | |
Bir çagajyk, ýeke özi, oýnaýar. Uly ýürek, uly kelle, bir dünýe. Kiçi göwre, kiçi aýak, kiçi el. Her kim geçýär, hiç kim ony görmeýär. Hawa, hawa hemmeleri görýär ol. Bir güjüjek böküp ýör jowwuldap, Bir şol güjük towsup towsup oýnaýar, Bir elinden, bir aýakdan ýalaýar. Salam aýdyň, menden şoňa, görseňiz. Birje salym säginiň Siz Adamlar. Ýylgyrypjyk elin gysyň olaryň. | بیر چاغاجیق، یکه اؤزی، اوینایار. اولی یوراک، اولی کله، بیر دنیا. کیچی گؤره، کیچی آیاق ، کیچی ال. هر کیم گچیار، هیچ کیم اونی گؤرمهیار. هاوا، هاوا هممهلری گؤریار اول. بیر گؤجیجک بؤکؤپ یؤر جاوویلداپ، بیر شول گؤجؤک تاوسوپ تاوسوپ اوینایار، بیر الیندن، بیر آیاقدان یالایار. سلام آیدینگ، مندن شونگا، گؤرسانگیز. بیرجه سالیم ساگینینگ سیز آداملار. یئلغیریپجیق الین قیسینگ اولارینگ. گؤونؤن آلینگ کیچیلنگ سیز اولولار. |
13 September, 2008
ارزیابی درک مطلب (4)ـ
قسمت دوم شناسائی جزئیات (اظهاریههای همراه اصل مطلب)
بخاطر اینکه بتوانید تصمیم بگیرید باید قادر به ارزشیابی مطلب باشید.
·>> خبر تا چه حد قابل اعتماد و معتبر است؟
·>> نویسنده به چه خاطر آنچه را که مکتوب نموده، به نگارش درآورده است؟
شما باید سرنخی را گیر بیاورید.
منظور و مشخصههای آن ؟
1. اطلاع دادن
·>> اکثر اظهاریهها فاکت است (صحت آن را میتوان ثابت نمود).
·>> به "چه"، "چه وقت" و "کجا" باید جواب بدهد.
اظهاریههائی که به "چطور" و "چرا" جواب میدهد غالباً دربرگیرنده نظر شخصی میباشد اما منظور اصلی کماکان اطلاعدهی است.
2. سرگرم کردن
·>> توضیحات در مورد شخص، اوضاع، احساسات
·>> دارای مضمون ماجراجوئی، هیجان، طنز است
·>> ممکن است براساس وقایع تاریخی باشد اما بهمراه شخصیتهای تخیلی.
3. ترغیب کردن (مواظب باشید!)
·>> نویسندگان چیرهدست میتوانند فاکتها و نظرهای شخصی خود را مختلط نمایند.
هدف، ظاهراً اطلاعدهی براساس فاکت است اما آنها در واقع سعی میکنند شما را ترغیب نمایند تا مطالب را باور کنید.
سرنخهای سودمند:
1. مشخص کنید چه کسی آن را میگوید. نویسنده غالباً منفعتی در بیان نقطه نظر خاصی دارد و به همین دلیل صرفاً به ارائه فاکتهای مربوط به تائید نقطه نظر خود خواهد پرداخت.
2. کلمات کلیدی. بعضی کلماتی که میتوانند شما را یاری بکنند، عبارتست از:
"بهترین"، عالیترین"، مهمترین"، "خیلی از مردم بر این باورند"، "به عقیده هر کسی"
پاراگراف را خوانده سپس به سوالات جواب دهید.
الف) هدف نویسنده را انتخاب کنید:
- اطلاع دادن
ب) بهترین انتخاب برای گزینش خود را بیان کنید.
------------------------------------------------------------------
حال بیائید با هم خبری را براساس آموختههای فوق بررسی نمائیم.
منبع خبر: سایت تحلیلی خبری عصر ایران
تاثیر خواب نیمروزی در تقویت حافظه
خواب نیمروزی در تقویت حافظه موثر است .
به گزارش شبكه خبر، تحقیقات جدید نشان میدهد، خواب بعد از ظهر در تقویت حافظه بلندمدت مغز موثر است .
بر اساس این تحقیقات 90 دقیقه خواب نیمروزی، حافظه بلند مدت فرد را به میزان چشمگیری افزایش میدهد .
محققان كارایی حافظه دو گروه از افراد را كه میزان كل خواب شبانه روزی آنان یكسان بود اما دسته اول به خواب نیمروزی عادت داشتند و دسته دوم فقط شب ها می خوابیدند ، بررسی كردند .
بر پایه این پژوهش ، یك ساعت خواب روزانه ، كارایی حافظه انسان را ، به ویژه در ساعات اولیه شب ، به میزان چشمگیری افزایش می دهد .
به گفته پژوهشگران ، به جای 6 تا 8 ساعت خواب مستمر ، مغز میتواند در مدت 90 دقیقه چرت زدن ، حافظه را تقویت كند .
________________________________________________-
گفتیم که صحت فاکت قابل اثبات است.
چنانچه فاکت ارائه شده باشد، پس به "چه"، "چه وقت" و "کجا" باید جواب بدهد.
"چه وقت" مورد تحقیق قرار گرفته است؟
"کجا" مورد تحقیق واقع شده است؟
"چه وقت" شروع شده و "چه مدت" تحقیقات ادامه داشته است؟ (حافظه بلند مدت) نیازمند تحقیقات بلند مدت است. معیار شناسائی حافظه بلند و مدت آن چی بوده است؟
در کدام کشور، موسسه تحقیقاتی، به سرپرستی چه کسی، چندین نفر موضوع مطالعه بودند، و ....
منبع خبر کجاست؟ شبكه خبر (آیا همچون منبعی را میشناسید، آیا معتبر است؟)صحبت از دو گروه از افراد است. هر گروه شامل چند نفر و متوسط سن و سال، شغل آنها چیست؟
در سه مورد صحبت از (90 دقیقه خواب) است و در یک مورد (یك ساعت خواب روزانه) مطرح میشود.
(تحقیقات جدید ...) پس قبلاً نیز تحقیقاتی انجام شده است. آیا در این موسسه نیز تحقیقاتی قبلاً انجام شده؟ نتایج آن چی بوده؟ تحقیقات اخیر نتایج تازهای را نشان داده است؟ .....
ادامه دارد...
11 September, 2008
آزمایش فرضیه پیدایش جهان آغاز شد
بامداد روز چهارشنبه، 10 سپتامبر (20 شهریور)، متخصصان آزمایشگاه سرن، واقع در مرز سوئیس و فرانسه، پرتوهای پر انرژی پروتونی را با سرعتی نزدیک به سرعت حرکت نور به دستگاه برخورد دهنده بزرگ هادرون (ال اچ سی)، بزرگترین دستگاه شتابدهنده ذره ای، وارد کردند.
صدها پژوهشگر از کشورهای مختلف از جمله از ایران در اجرای این آزمایش و بررسی نتایج به دست آمده از آن مشارکت دارند.
دستگاه ال اچ سی شامل تونلی مدور به طول بیست و هفت کیلومتر در عمق متوسط یکصد متری زیرزمین در مرز سوئیس و فرانسه است که بیش از هزار دستگاه مغناطیسی خم کننده در آن تعبیه شده است.
منبع خبر: کرکوک.نت
06 September, 2008
بازشناخت پديدههای آيينی – تاريخی ترکمنها
بازشناخت پديدههای آيينی – تاريخی ترکمنها
و ترکان کهن در هزارههای گذشته
آرسلان Arslan "شير":
آرسلان [شير] يکی از نمونهها و نمودگارهای بنيادين جنبدگان خدایگونه در جهان ترکان غرب است. اسطوره و نماد آن در نزد قرهخانيان هويدا است، اما اين پديده در حقيقت بايد پيشتر در محيط اويغورها و اوغوزها بوجود آمده باشد. حدس و گمان در آن است که اين نمودگار در بخش معين جهان ترک جانشين گرگ {Böri بوری} شده است.
نماد شير احتما لا به خاطر قدرت و نيرومندی آن بوده و اينکه در منطقه سيبری و يا در شمال مغولستان وجود داشته است. واژه آرسلان “شير” بمثابه نام شخص که حاکم ترک را توصيف می کرد درنيمه دوم قرن ششم در دوران سغديان پديد آمد و نماينده ترک بودن دراين منطقه مقام ويژهای را اشغال می کند. ممکن است که قره خانيان اين نام را که همچنين در گزارشات چينی برای قرن هفتم و هشتم ميلادی بمثابه نشانی برای حکمرانان سغديان آمده، برگرفته باشند.
ارليک (ارکليک) [Ärlik, Ärklik]
واژه ارکليک از واژه är (مرد- مردانه – مذکر ) ساخته شده است. ارک Ärk معنی “مردانگی “ , “شجاعت “ و “نيرو“ را می دهد. ارکليک يا ارليک کسی است که دارای مردانگی و شجاعت است. در بسياری متنهای ترکان کهن واژه ارکليک تنها هنگامی آورده ميشد تا کس نيرومندی توصيف شود و کوچکترين مفهوم مذهبی را نداشته است. از کتيبههای کوتاه جزيره اولخون در درياچه بايکال آشکارا می بينيم که مفهوم آن مربوط به سياره ونوس است.
اين مفهوم در ادبيات اويغور هنوز هم چنين قلمداد میشود. تا خود قرن يازده ونوس, “ستاره پگاه“ Yaruk Yildiz) و چوپلان “Coplan “ (چوپان ) , ) ناميده شد, آنچه در دوران جديدتر به عنوان سولبان ”Solban” (به ونوس بعنوان زهره ) برخورد میشود.
تجسم ستاره پگاه يا ستاره صبح به جنگجوی مقتدری که پنداری ديگر ستارگان را نابود می کند, می تواند به اسطورههای معين چينی ربط داده شود. معنی و اهميت ارک Ärk از کوچ (نيرو) Küc , که قدرت و اقتدار ملايمتر يعنی قدرت و اقتدار خدای آسمان قلمداد میشود, متفاوت است.
حقيقت امر که ونوس هر صبح در شرق در افق پديدار میشود, به آسانی میتواند اين تصور را ايجاد کند که “ارکليک“ خدای دوزخ باشد. در کتيبه “آلتين کول “ Altin Köl ، “ ارکليک “ مردگان را از زندگان “جدا می کند “ و بنابر اين نوعی خدای مردگان میشود.
در ادبيات بودايی ترکی - اويغوری “ارکليک “ مترادف و هم معنی با شاه دوزخ هندی , “ياما “ Yama است. هرچند درک و انديشه نو از ”ارکليک “ در يک بخش جهان ترک حفظ شده است, چنين به نظر می آيد که در بخش ديگر جهان ترک در حال فراموشی بوده است. به ويژه که محمود کاشغری آن را نمی شناسد.
اژدها :
به احتمال زياد ترکان شکل وتصوير اژدها و همه تصورات مربوط به آن را از چينی ها اقتباس کرده اند. اين مسئله را نام کهن Luu که به آن داده میشود, اثبات میکند. برخی گروههای قومی بايد از اين تصورات تاثيرات نسبتا زيادی را گرفته باشند, زيرا هنوز امروزه در ترکيه افسانهها و حکاياتی يافت می شوند که طرز تفکر چينی را بيان میکنند. برعکس گروه ديگری از ترکان به اژدها کمتر توجه و علاقه داشتند. آنها اين حيوان افسانهای را بمثابه موجودی غير بومی حس می کردند و حيوان ديگری را به ويژه درتقويم دوازده جانور جانشين آن کردند. ازبکها ,آذربايجانیها, بخشی از ترکمنها و اويغورهای سينکيانگ بجای اژدها, ماهی و خاکاسها Khakass مارمولک را بر میگزينند.
کاشغری به نوبه خود واژه اژدها را به تمساح که عربی است و ترکی آن با näk مطابق است, ترجمه میکند. از سوی فرهنگهای بزرگ کلاسيک ايرانی و يونانی تصورات در خصوص اژدها بر جهان ترکان غرب تاثير خود را گذاشته بودند. سلجوقيان روی کمانهای خود نقش اين حيوان را در شکلی مار مانند که اندامی پيچيده دارد, بکار میبردهاند.
آنت Ant : “سوگند , عهد “
سوگند يا عهد کسان گوناگونی را بايکديگر پيوند می دهد. مغول ها پديده “آنت“ را می شناختهاند وبه آن “آندا anda“ “برادران سوگند خورده“ میگفتهاند و در دنيای اسلامی ترکی “برادران خونی“ “قان قارداش“ خوانده شد.
آيين يا پديده “آنت“ بايد در آسيای مرکزی بسيار کهن باشد, اما معلوم نيست که آيا در کهنترين زمانها اين آيين در سنت يا آداب اين منطقه وجود داشته است. آيين آنت چنين بوده است : “مچ دست با چاقو يا تيزی کمی بريده شده و خون آن با خون کسی ديگر که با آن پيوند خونی يا همراهی در زند گی انجام گيرد, آغشته و يا از خون آن کمی بنوشد“ .
اصطلاح “آنت ايچمک“ (سوگند ياد کردن) در نوشتههای قرون وسطی نيز بکار برده شده است. مثلا , در کتاب “ده ده قورقوت – کوراوغلی“ کاشغری اين واژه را می شناسد و همچنين در کتيبه قديمی Begre نيز يافت میشود. در اين کتيبه خويشاوندانِ توسط ازدواج سببی شده و رفيقانی که با آنها بوسيله سوگند (آنتليق آداش) يا بدون سوگند (آنت سيز) بيکديگر پيوند ميابند, شمارش ميشود. کاشغری میگويد که عهدشکن يا سوگندشکن بوسيله شمشير مجازات میشود. زيرا شمشير برای چيزی که مقدس وخدايی است [تحت الفظی “اولو ulu , يعنی بزرگ وعالی] در نظر گرفته میشود. در کتيه تاريات “Tariyat“ سوگند با شمشير قابل مقايسه است, يعنی ناويرانی, ماندگار و ديرنده. همچنين کتاب دهده قورقوت آشکارا سنن کهن را بازتاب می دهد وقتی که می گويد, سوگند بايد حفظ شود و عهدشکنان بوسيله شمشير مجازات میشوند. اين واقعيت که ترکان مسلمان اين پديده را حفظ کردهاند يعنی برادری دو بيگانه و غير آشنا بوسيله خون (قان), احتمال میرود که پيش از اسلام در سنت يا مراسمی که يک ائتلاف يا اتحاديه بزرگ قبيلهای را ايجاد کرده باشند, آيين سوگند “آنت“ توسط خون پيش آمده باشد. يا ممکن است که خون مورد نظر اين مراسم از شرکت کنندگان اين معاهده در يک کاسه نوشيده شده يا فقط ريخته شده باشد.
آی Ay “ماه“:
نيايش ماه با نيايش خورشيد همراه است و ستارگان ديگری نيز اغلب به ويژه از قرن ده ميلادی خبر داده میشود. اما مفهوم سمبليک آن در گذشته دور از گزارشگران چينی از دوران ترکهای شرقی تاکيد میشود. قابل توجه است که ترکها غالبا به تصورات زايش, رويش, بلوغ, زوال, مرگ و رستاخيز استناد میکردهاند. هنگام دوران کامل شدن قرص ماه هيچ عملی, پيش از هر چيز جنگ, مجاز نبود آغاز شود. برخی اسناد نشان میدهد که هم آهنگی و مطابقت بين ماه و درخت وجود داشته که خود بمثابه سمبل بازگشت ناميرای چرخش زندگی بوده است.
ماه همچنين اغلب با خرس نيز در ارتباط قرار میگرفت. اما نام “آيی ayi“ يعنی خرس کاملا بلحاظ واژهشناسی ريشه ديگری دارد. خرس جانوری است که آهنگ و موزونی زندگی آن اساسا از ماه تعيين میشود. اما ارتباط نامی آن جزو واژهشناسی مردمی است. مطابق دادههای منابع قبچاقی که نسبتا ديرتر در مصر پذيرفته میشود, نخستين انسان “آی آتام Ay Atam“ “پدرم ماه“ نام دارد. پدری که از سوی خورشيد گرم میشود.
در اين گفتهها میتوان تصوراتی را يافت که نخست در دوران مغولها بکار میآمده که بدون شک کهنتر از دوران مغولها است, يعنی ماهی که از خورشيد تناسل شده و خورشيد نور خود را به ماه میدهد. در اينجا پيش از هر روايتی زايش اعجابانگيز توسط تشعشع نور در ميان است, يعنی از خورشيد تولد يافتن. نامگذاری و نشان برای روشنايی ماه [ياريق yariq] بدقت از سوی فرهنگ لغت قرون وسطی نيز ذکر میشود. از آنجا که اين باور و اعتقاد وجود داشت که ماه زنان را باردار میکند, مسلمانان بعدها واژه “اينال Inal“ را که از سوی کاشغری به “پسر يک شاهزاده“ ترجمه و منتقل میشود, بعنوان “آی نال Ay Nal“ “روشنايی ماه“ متوجه میشوند. گاهی همسران قهرمانان اسطورهای يا اسلاف خود “ماه تابان“ ناميده میشد.
اُت Ot «آتش” :
شمارزيادی شواهد درمورد نيايش آتش بين ترکان وجود دارند. يکی از کهن ترين آن که ازسوی Theophylaktos Simokatta
ارائه شده است و مربوط به ترکان غربی درقرن شش ميلادی است. Theophylaktos دربند کوتاهی مینويسد : “ترکان آتش را فوق العاده احترام می گذاشتند. اما تنها خالق آسمان و زمين را سجده می کنند و آن را “خدا “ می نامند “.
خطا و اشتباه هر کنايه به آتش در کتيبههای اورخون و ينی سی درتضاد با روشن بودن گزارش فوق قراردارد. دراين مورد پيش از اين استنتاج می شد که ترکان شرق نيايش خود را نمی شناختند و ترکان غرب آنرا از ايرانيان کهن گرفته اند. حتی اگر اين پذيرش و دريافت خود موثق از آب درآيد , بنابراين کمتراز حقيقت نيست , که پذيرندگان آن آيين نيايش را بسيار سريع درتمامی جهان ترک گسترش داده اند.
چينی ها از ترکان هم مرز و همسايه خود می گويند که آنها “Ot Tängri “ “خدای آتش “ را می شناسند وآن را هرصبح سجده می کنند. حدود العالم درقرن ده ميلادی خاطرنشان می کند که قيرقيز ها به آن احترام می گذارند. نويسنده مروزی
Marwazi درزمان خود دررابطه با اين مسئله بدون شک واژه مبالغه آميز “سجده “ را در ميان خلقهای منطقه قفقاز, قيماق ها و همسايگان آنها آورده است .
درقرن دوازده ادريسی فهرستی از مردمان ترک که “تقريبا همه آتش را عبادت می کنند” درست می کند. آتش بمثابه پاک کننده به حساب می آيد. نويسنده حدود العالم به اين امر واقف است وقتی که او می گويد : آنها به آتش احترام می گذارند و مردگان را می سوزانند” .
مقديسی Maqdisi مطمئن می کندکه : “آنها براين باور هستند که آتش جسد را از ناپاکی خود آزاد می کند” , و مروزی می نويسد: “آنها مردگان خودرا به عذر اينکه آتش آنها را پاک و تميز می کند, می سوزانند “. نيايش آتش اجاق خانگی بايستی همواره ازجوان ترين پسر خانواده که “شاهزاده آتش “ “اُت تگين Ot –tegin “ [ به مغولی اُت چيگينOtcigin ] ناميده میشود اجرا شود. او وارث طبيعی بزرگواری پدرانه بود.
تقسيم زمان :
هرچند که تقويمهای متعدد ی درآن عصر وجود داشتند, که برسيکل زندگی منطقهای , به ويژه گله داری مربوط بودند, اما ازسوی مردمان ترک تقويم چينی دوازده جانور خيلی زود به طور سيستماتيک مورد استفاده قرار گرفت. اين تقويم به ترکان رسما درسال 568 از سوی چينی ها تسليم شد. اما مطمئنا پيشترها ازاين تقويم پيروی می شده است. اين تقويم به ويژه در کتيبههای سغديان که بدون شک کهن تر است, نام برده میشود.
ل . بازين L. Bazin دريک اثر هنوز منتشر نشده خود نشان می دهد که اين تقويم درسال 603 پس از ميلاد تا منطقه بلغارهای ولگا آمده است. در فهرست حکمرانان نامی می توان با اطمينان برخی جزييات و بخشهای اين تقويم را دوباره يافت. گويا ولی می بايست تا بيرونی و کاشغری (قرن يازده ) منتظر شد تا يک صورت و فهرست کامل آن را پيدا کرد. اين تقويم را اما حکمفرمايی مغولی در قرن سيزده دوباره متداول می کند. ازراه اين سيستم تنظيم و راهنمايی شده نه تنها سال , بلکه همچنين روز ها و ساعت ها تحت دوازده علامت جانور يعنی موش صحرايی , گاونر, ببر, خرگوش , اژدها , مار , اسب , گوسفند, ميمون , خروس , سگ و خوک معين شدند.
يکی از داستان هايی که ازسوی کاشغری نوشته شده , نقل می کند که چگونه اين تقويم از سوی ترکان تحويل يا پذيرفته شده است. طبق اين داستان يک حاکم (اسطورهای ) که به شکار رفته بود, جانوران را تا رود ايلی Ili می راند. تنها دوازده تا ازآنان عرض رودخانه را می گذرند: نخستين حيوانی که رودخانه را گذشته بود موش صحرايی “سيچغان Sicgan “ بود : ازآنجاييکه او نخستين حيوانی بودکه به سمت ديگر رود رسيده بود , نخستين سال به نام او ناميده می شد” . توالی يازده سال بعدی به ترتيبی تعيين شد که درآن جانوران ديگر رودخانه را طی کرده بودند.
دراين تقويم که بويژه برای حکايات مذهبی مهم است , ترکان در آن نه تنها يک وسيله مناسب برای تقسيم بندی پيدا کرده اند, که به جانوران مفهومی نوين می دهد, بلکه علاوه برآن ترکان برآن باور بودند که هر جانوری دارای يک خاصيت ويژه است. محمود کاشغری به ما می گويد که درسال گاونر جنگها بيشتر می شوند , چون گاوان بين خود نبرد می کنند وبا شاخهای خود ضربه می زنند. سال خوک برف, سرما, ناآرامی با خود می آورد. مشاهده ستارگان نيز به تعيين و مشاهده زمان به کار می رفته است.
نقش اصلی دراين مشاهده را هفت ستاره يا هفت برادران و اقتران کواکب مربوط به آنها بازی می کردند.تقسيم بندی سال دربرابر خورشيد دو فضای زمانی بزرگ را اجازه داده است. شايد اولکر Ülker هفت برادران است , “کسی که “ تقسيم می کند و به يک شخصيت اسطورهای تبديل شده است. [ اولکر: از اول Ül “تقسيم کردن “ با “ک “ شديد و شکل زمانی نامعين برای “ ارär “ ]. اين امر بدون توضيح دقيق تر در کتيبهای در جزيره اولخون با نام گذاری ädgü “خوب , مساعد” يافت میشود. دراين متن يک är kär ay “ماه بز وحشی “ ظاهر میشود که “يک شق يا برش “ زمستان را نشان می دهد. ارتباط اين نوع بز با ستاره هفت برادران يا هفت ستاره احتمال می رودکه آن زمان برآن بودندکه بارداری اين حيوان به نوعی با اين مجموعه ستارگان مربوط است. شبيه اين تصورات را ما امروزه می توانيم درترکيه بيابيم (م.ف. , کيرزی اوغلو, گوکتن اينن اژدرها افسانه سی و تاريختکی يری, ينی مرام , ژانويه سال 1956 ).
اگر کاشغری به ما توضيح می دهد که گله داران ترک درزمان خود تقويم خاص خود را دارند و “ماهیکه درآن بزهای کوچک زاده می شوند “ و “ماهی که درآن بزهای بالغ هستند”را می شناسند, دراينجا ما يک محاسبه تقويمی را که دقيقا مطابق با چادرنشينان آناتولی ترکيه که امروزه هم مورد استفاده است, می يابيم.
تصورات ستاره شناسی :
دانش ستاره شناسی ترکان دردورانهای کهن بنظر ميرسد که کم بوده باشد. متنهای منطقه سيبری و شمال مغولستان تنها شمار محدودی از ستارگان را نام می برد, مانند : ماه (آی Ay ) , خورشيد (کوُِن – گون ) , ونوس (ارکليک ) , هفت ستاره يا هفت برادران (اُولکر Ülker ) .
خود ستاره “يولتوز Yultuz” خوانده می شد که بعدها “ييلديز Yildiz “ناميده شد. اهميت زياد و کاربرد سيستماتيک ارقام هفت و نه که از آنها ارقام هفده , نوزده, بيست وهفت و بيست ونه و ارقام ده برابر آنها مانند هفتاد و نود مشتق شده اند, احتمال وجود يک تئوری خوب تنظيم شده درباره سيارگان را می دهد. ميتوان با اطمينان ادعا کرد که ترکان ازآغاز تاريخ خود يک سيستم کيهانی داشتهاند که مطابق تصورات آنان هفت و نه سياره را دربرمی گرفته است که هم زمان يک نقش معنوی - مذهبی را ايفا کرده و برزندگی خلق ها و اشخاص تاثير داشته اند. علاوه براين می بايست چرخش دور يک مرکز که درمراسم مذهبی اغلب پيش می آيند, برحسب مناسبتی يا گردش خورشيد ويا آشکارا حرکت آسمان شب هنگام را شبيه سازی ميکرده.
اگر هفت و نه سياره يا ستارگان ديگر بمثابه مجموعه موثری بودند, پس نيازی نبود که آنها را جداگانه درنظر گرفت و دريک سلسله مراتب آورد. ستاره هفت برادران (اولکر Ülker ) برای آغاز سال به دو دوره زمانی بزرگ بکار می آمده و احتمالا اين نتيجه ازاينجا گرفته میشود که اين دودوره با خود فصول خوب وبد را می آوردند.
سياره ونوس (Ärklik ارکليک ) , جنگجوی سلحشوری بود که ما نقش آن را نمی شناسيم. خورشيد و ماه توسط نوشتههای چينی وکتيبههايی که آنها را اغلب ياد آور می شوند, برای ما بهتر شناخته شده اند. درکتيبههای ترکان کهن آمده است که اگر خورشيد وماه طلوع کنند, آنها “زاده می شوند” (توق Toq ).
مردهای از Elegest می گويد : “من خود را از خورشيد و ماه , که درآسمان آبی قراردارند, جدا کرده ام “. مردهای ديگراز Begre ندا درمی دهد: “خورشيد ! ماه ! من گمراه شده ام ! “ و ديگری از Kecili chobu می گويد: “آه خورشيد و ماه که درآسمان آبی هستيد,من درسن شصت سالگی خطا کرده ام ! “ . در تاسفی ديگر مردهای از بارليق Barlik بيان می کند: “من خورشيد را به اندازه کافی استفاده نکرده ام . . .” .
چينی ها نيز ما را از نيايش خورشيد وماه توسط خاندان Hiung-nu آگاه می سازند. آنها می گويند که خانهای ترک جهت احترام و حرمت چادر خود را به سمت شرق به جهتی که خورشيد طلوع می کند می زنند. ياآنها به نيروی سمبليک خود سوگند ياد می کنند. برای صورت بخشيدن به لشکر کشی خود منتظر قرص کامل ماه می مانند.
از قرن يازده ميلادی به اين طرف گزارشات بويژه از سوی نوسيندگان اسلامی زيادتر می شوند . اما ماه و خورشيد جايگاه برتر خود را حفظ می کنند. ماه و خورشيد به صورت نشان و علامت شاهانه در پادشاهان کشورها و مناطقی که به اسلام روی می آوردند, تبديل می شدند. قوتادقو بيليگ (Qutadtgu Bilig ) می گويد : “شاه همانند خورشيد وماه می درخشد “ ؛ درمعمارهای آسيای صغير تصوير ماه و خورشيد با طلعتی انسانی زينت می شوند.
واژههايی که در منابع بسياری از نويسندگان اسلامی نيز دراين مورد تاکيد می شوند چنين هستند : “نيايش آنها , “سجده آنها “ , حتی اغلب و موکدا همراه با ديگر ستارگان , “ . مقديسی ازنويسندگان اسلامی از سجده خورشيد در اقوام ترک را شنيده يا حدود العالم گزارش می دهد که قوم چيگيل Cigil به خورشيد و ستارگان سجده می کنند. اگر دراينجا به گفتههای ياقوت Yaqutباور شود, اين ستارگان , ستاره کيوان و ستاره دوپيکر يا کلب الجبار هستند. علاوه برآن ياقوت می گويد که روشن ترين ستاره ثابت آسمان برای او “سرورِ سروران “ است.
ياقوت همچنين ازسجده ستاره کيوان و ونوس (ستاره زهره ) از تاثير ناگوار مريخ و عبادت به سوی جنوب گزارش می دهد و دررابطه با قيرقيز ها علاوه برآن وی از دعا ها و عبادتهای توقوز اوغوز (Toquz-Oguz نه اوغوز ) به غروب خورشيد نام می برد. بايد اضافه براين تذکر داد که گفتههای ياقوت فرارويش آشکاری رانشان می دهد . چون مسئله در اينجاحس احترام دربرابر خورشيد درحال طلوع نيست, بلکه نيايش خورشيد درسمت الراس ودر غروب آن است.
ابن سعيد که از ابو الفدا نقل قول می کند, توضيح می دهد که کومان ها (Kuman ) خودرا به تحقيق درباره ستاره شناسی وقف می کردند و به تاثير ستارگان باور داشتند. وی اضافه می کند که آنها ستارگان را سجده می کردند. واژه نامه محمود کاشغری همانند فرهنگ لغت کومان ها و قبچاق ها وجود واژههای بسيارجالبی را عرضه می کند. ستاره زهره نام کهن خود ارکليک Ärklik و صفت اصلی خود را ازدست می دهد و به ستاره صبح (ياروق ييلديزYaruq Yildiz ), سپس ستاره چولبان[ درخشنده, مشعشع ] تبديل میشود . اين واژه ديرتر با واژه چوپان که دارای منشع فارسی است اشتباه گرفته شد.
مريخ “باقير سوقوم “ است وبه معنی “نوک پيکان مسين “. دب بزرگ نام گتی کان Geti kän [ هفت خان ]را بخود می گير . اران توزÄrän Tuz “قهرمانان منسجم “ هستند طبق قوتادقو بيليگ Qutadtgu Bilig ستاره مشتری و طبق محمود کاشغری برج ميزان است.
درکنارپروسه نامهای ستاره گان , تصورجانوران درآسمان نيز آغاز می شوند. درآسمان درکنار کهن ترين آن , “قارا قوش Qara Qush “ پرنده سياه (عقاب ؟ ) که ستاره مشتری را بنمايش می گذارد, “آق آيغير Aq aygir “ “اسب نر سفيد “ برای ستاره کلب الجبار يا ستاره کاروان کش , “ايکی بُز آت iki boz at “ دواسب خاکستری برای دوستاره کوچک دُب اصغر, “ياغير سيغين yagir sigin “ گاو نر زخمی بمثابه مجموعه ستارگان گاو نر؛ سرانجام “دمير غازوق tämir qazug “ [ “ميخ آهنی “ که باآن اسب ها را به جايي محکم می بندند ] بمثابه ستاره قطبی و راه شيری کهکشان “جای پای پرنده”
“قوش يولی qush yoli “ خوانده میشود.
جنبدگان سمبليک :
سمبل جانور وجنبده را ترکان کهن بيشتر بکار برده اند. اما نمی توان بطوردقيق تشخيص داد که آن تا چه درجهای برای چيزی تجريدی يا شخصی بوده و تا چه اندازهای با شخص در می آميخته است. کتيبه اورخون از قول يک شاهزاده می گويد: سپاهيان پدرم , خان , همانند گرگان بودند و دشمنانشان همانند گوسفند” . در کتيبه Suji پسر بعنوان “شير” مخاطب قرار می گيرد, آنچه که در دوران بعدی به يک اصطلاح ثابت تبديل میشود. محمود کاشغری می گويد که آنهايی که “بورقا کيشی bürga Kishi “ “انسان کک سان “ خوانده می شوند کسانی هستند که دريک جا آرام و قرار ندارند, اگر کسی مايل است بداند آيا اززنی دختر يا پسری زاده میشود می پرسد: “آيا آن يک روباه يا يک گرگ است ؟ “ . سپاه بزرگ بمثابه ملخ ها توصيف می شوند.
المدينی هم مانند . قوتادقو بيليگ (Qutadtgu Bilig ) فضيلت را بوسيله حيوانات و جنبدگان معين مشخص می کند. المدينی میگويد که خروس شجاع است , روباه زيرک و باهوش , درنا , بيدارو هوشيار و کلاغ محتاط . قوتادقو بيليگ سوگند می خورد به نيروی گرگ , جرات خرس ها , پاکيزگی زاغ و هوشياری و بيداری جغد. اين جنبدگان و جانوران که خاصيت معينی را به طور سمبليک نشان می دهند, برای تقسيم بندی قبايل نيز بکار می آمده است و به نظر می آيد که اين مسئله موضوع کتيبههای بجا مانده نيست.
موضوعات ذهنی و آبستره نيز به وسيله حيوانات تشريح می شدند مانند: نيرو به وسيله گاو نر, ناتوانی و هراس به وسيله گوسفند, نشاط وشادابی به وسيله کره اسب, جرات و دليری به وسيله ببر. خاصيتهای مرتبط با جانوران همچنين در ترسيمات و توضيحات تقويم سالانه دوازده جانور نيز پديدار می گردند.
خداوند راه Yol Tängri :
اين خداوندگاری که تنها دردو متن “ايرق بيتيگ Irq Bitig “ نام برده میشود, می تواند برحسب مفهومی که به کلمه يول داده میشود, می تواند خدای نيک بختی يا را ه باشد.
اين امر بستگی به معنی و اهميتی دارد که واژه “راه yol “ ميدهد. هرچند علايم آن به معنی دوم نزديک است, موضوع هنوز ناروشن است. خداوند راه Yol Tängri خود را با واژگان زير ترسيم می کند : “من خداوند راه هستم , سوار براسبی خال دار. من روز وشب سوار براسبم هستم “ . هنگام گردشِ خود او با پسر دوماهه يک انسان برخورد می کند (يا با فرزند انسان = انسان ؟). اين فرزند انسان می ترسد, اما خداوند می گويد : “از هيچ چيز نترس من به تو Qut “اکسير زندگانی “ خواهم بخشيد. در نوشته يا متن دوم او نام “قارا يول تانگری Qara Yol Tängri “ يعنی خداوندگار راه سياه يا خداوندگار سرنوشت سياه را به خود می گيرد. دراين متن خاصيت ديگر”خداوند راه “ اين چنين ذکر میشود : برای “باز سازی آنچه که ويران شده” , “پيوند دادن آنچه که ويران شده” . علاوه بر آن او همانی است که “صلح می آفريند” .
شناخت کائنات يا گيتی شناختی اسطورهای:
درشناخت اسطورهای جهان کتيبههای کول تکين و بيلگه قاغان هردو با چنين عبارتی کوتاه آغاز می شوند: “هنگاميکه بالا , آسمان آبی و زمين خاکی رنگ بوجود آمدند, درميان اين دو فرزندان کيشی (انسان ) ظاهر می شوند. برفرزندان کيشی نياکان بومين قاغان و ايستمی قاغان حاکم شدند “. اين جملات کوتاه تنها نوشتهای است که درباره شناخت کيهان بيان شده. اين نوشته نخست نشانگر پيدايی فضای کيهانی و سپس انسان است. تاثير آموزههای چينی بر آموزههای ترکی شامانيسم نيز درچنين ديدی تاثير بسزايی گذاشته است. درانتقال ديرتر اين انديشه به نسلهای بعدی اين عقيده که عالم از جدايی آسمان و زمين ناشی شده , پديدار گرديد.
شتر :
شتردر اقتصاد خلقهای ترک همواره نقش بزرگی را بازی می کرده است. بلحاظ اهميت آن محمود کاشغری درکتاب لغت خود کمتر از شصت بار ازآن ياد می کند. ظاهرا اهميت شتر درميتولوژی و درمراسم مذهبی پيشتر محدود شده يا تابو شده است. تا آنجا که بتوان درباره شتر قضاوت کرد , به نظر می آيد که آن بطور جدی پيش ازهرچيز جنبدهای برای قربانی مردگان درنظر نگرفته شده بود و حتی ازمصرف گوشت آن صحبتی نميشود. گزارشگران اسلامی مثلا بطور کاملا آشکار “ابودولاف مزار ابن محالحيلAbu-Dulaf Misar Ibn- Muhalhil “ که ازياقوت نقل قول میشود, هنگاميکه او از قيرقيز ها و چيگيل ها سخن می راند. تا آنجا می روند و ادعا می کنند که مصرف گوشت آن ممنوع بوده است . درباره شتر افسانهها و حکايات گوناگونی درنزد ترکان کهن گفته شده است. دريکی از حکايات سخن از تولد پسر حکمران (بگ ) است که همزمان با تولد يک شتر و کره اسب رخ می دهد. در دادههای ترکی چنين تولد همزمانی همواره اهميت بزرگی داشته و گاه پيوندهای خويشاوندی را می آفريده است. اينکه انسان ها با وجود همه ممنوعيت ها برشتر , با او خويشاوند می تواند باشد, بوسيله داستان “ساتوق , بوغراخان “ مدلل شده که نام اش به احتمال زياد به نيای يک شتر دلالت می کند. مراسم جدال شتران در نزد مغولان (همانند جنگ حيوانات ) به منشع اسطوره شامانيستی يا اسطوره دودمانی وابسته است.
عبادت گاهها :
ترکان کهن پيش ازهرچيز زيارتگاههای طبيعی را می شناختند که اغلب آنها را از مکانهای مقدسی چون سرچشمه رود ها و قلل کوهها نمی توان فرقی گذاشت, اما آنها گاهی هم قطعا نمودار معبدی مانند غار را نشان می دهند.
زمانی طولانی اين باور بود که چادرنشينی مانع احداث زيارتگاه ميشده. اما صرف نظر ازاينکه ترکهای آسيای مرکزی همه چادرنشين نبودند يا چادرنشينانی بودند که ارابههايی داشتند که با آنها تصاوير خدايان يا چادرهايی را که برای مراسمی معين شده بودند, حمل ونقل می کردند.
به نظر می رسد ترکان درموارد مشخصی زيارت گاههايی را احداث کردهاند که هنوز نمی توان آنها را دسته بندی کرد. نويسندگان بسياری بدون ارائه يک سند قطعی باورداشتند که زيارتگاهها درکاربرد اين يا آن مذهب بزرگ جهانی درخدمت ترکان بودند. مثلا , دانلوپ بدليل بررسی آثار قزوينی Qazwini که درآن او ازيک عبادتگاه يا معبد مسجد اوغوز ها سخن می راند : او درآن يک کنيسه را ديده است. اين ترديد آميز تر از معبدی است که ياقوت درنزد قيرقيز ها و قارلوق ها که گاهی عبادتگاه ناميده شده, به آن اشاره می کند ؛ سرآخر او چنين می گويد که ديوارهها با تصاوير پادشاهان پيشين تزيين شده بودند . گور قطعا درنهايت نوعی معبد مردگان بود.
کيشی Kishi : “انسان “
اين واژه انسان , شخص و فرد را توصيف می کند. درسطور نخست کتيبه اورخون که به آن نام “افسانه آفرينش اورخون “ داده شده, به اين معنی است که پس از هستی يا ساخت آسمان و زمين , “کيشی اوغلوKishi Oghlu “يعنی “فرزندان انسان “ , “انسان ها “ هويدا می شوند. اين امر محال نيست که “کيشی “ شخصيت اسطورهای , آنهم نخستين موجود زنده را تشريح و نشان می دهد.
نيايش نياکان :
ترکان کهن همزمان با نيايش نياکان خود به نيايش مردگان خود نيز باور داشتند. درموارد مشخص نيايش نياکان می توانست خود با نيايش جنبنده ایدر آميزد. آنچه که برای توتميسم اهميت پيدا می کند , اين است که نيای مقدس شمرده شده يک جنبنده باشد.
هنگاميکه سخن از نياکان است , بايد دو نوع آن آشکارا درنگر گرفته شود: يک سوی آن نياکانی است که بمثابه پايه گذار دودمان ,قلمرو يا سلسله نياکان حاکمان بزرگ است و سوی ديگر آن بنيان گذاران خويشاوند و سلسله نياکانی که ازآنها خود سرچشمه گرفته اند.
در اينجا روشن است که نخستين نياکان بسيار نامی تر از سپسين آنها است. کهن ترين گزارشهای چينی میگويند که ترکان شرق عادت داشتند هرساله به ديدار غار گور نياکان خود بروند تا درآنجا آيين قربانی را انجام دهند. مطمئنا اين زيارت دومعنی جداگانه داشته و برای نيروهای مختلف خدايی گونه بکار می رفته است: نيروی غار صخرهای, نيروی نياکان جنبنده , اما ظاهرا همچنين نيروی مرد جوانی است که دردرون غار با يک گرگ ماده زندگی می کرده .
اين امر در وهله نخست بيان و نشانه نيايش نيايی است که از اهميت بزرگی برخوردار است. خان دودمان خود درحاليکه ازسوی بزرگ رتبه دار قبيله مشايعت می شد, اين نيايش را اجرا می کرد. ازاين گذشته ترکان غرب نيز اين آيين را فراموش نکرده بودند. چنانچه حاکمان اين ترکان خود شخصا نمی توانستند به اين مراسم سفر کنند, هرساله يک کارمند بزرگ رتبه دار خودرا می فرستادند. اتحاديه چادرنشينان ديگری مانند توپو Pa ) To ( از چنين اصولی پيروی می کردند. تا آنجا که يافتهها و دادههای تاريخی اجازه می دهد تا بتوان داوری کرد ، بايد منشع اين گردهمايی ملی را درحکومت هسيونگ - نو (Hsiung- nu ) جستجو کرد .
در حکومت هسيونگ - نو (Hsiung- nu ) مانند جانشينان آنها , نيايش نياکان با پرستش يک خطه و مرزو بوم معين مربوط است , که بمثابه گهواره خانواده و نسل درنگر گرفته میشود. درونمايه اين فرهنگ پيش از هرچيزآيين قربانی است , گاهی حتی يک انسان. اين امر در آيين مذهبی قدری مترداف با قربانی برای خدای آسمان (تانگری ) به نظر می آيد.برخی شواهد نشان می دهند که قربانی هامی توانستند برای رويدادهای مهم ستاره شناسی باشند. مانند تغيير محل وزمان طلوع و غروب خورشيد درتابستان ، آغاز فصل پاييز و برابری روزبا شب و غيره. جالب می بود دانسته شود که آيا آيين قربانی برای نياکان همواره با اين تاريخ ها و رويدادها منطبق بوده است؟
***********************
منبع اين نوشته کتاب خدايان و اسطورهها در آسيای مرکزی, بخش ميتولوژی ترکان کهن اثر پ. زکس است.
01 September, 2008
Oraz aýyňyz gutly bolsun!
Ýetip gelen Oraz aýyňyzy gutlamak bilen birlikde, edýän ybadatlaryňyz we tutýan oarazaňyzyň kabul bolmagyny arzuw edýäris.
Bu ýyl Oraza tutmagy, bir näçe musulman ýurtlar duşenbe günden we bir niçesi sişenbe günden başlaýarlar.
Ýeňişiňiz gutly bolsun!
Turkmenstudents saýtynyň beren habaryna görä, Eýranyň ýaş wolleýbalistleri Hytaý oýunçylaryny 3-1 ýeňip, Aziýanyň ýaşlar arasynda geçirilýän oýynlarynyň ýeňijisi bolup, altyn medaly almagy başarypdyrlar.
Eýran oýunçyarynyň arasynda iki türkmeniň bardygyny bellemek ýerlikli bolsa gerek.
Biz hem öz gezegimizde, bu ýeňiş bilen siziň hemmäňizi gutlasymyz geýär.
Bu oglanlaryň öz oýynlary bilen, öz halkynyň abraýyna abraý goşýandyklary has hem buýsançlydyr. Goý her kim öz edip başarýan işi bilen özüne we şonluk bilen öz halkyna at-abraý getirsin.
(Habar we suratyň alynan ýeri: Turkmenstudents saýty)
29 August, 2008
تفسیر یک خبر – خبر مندرج در بخش 3
در ضمن توجه داشته باشید اکثراٌ جان کلام یا بعبارتی ایده اصلی در جمله اولِ پاراگراف اول نوشته شده سپس به جزئیات یا توضیحات و تشریحات پرداخته میشود. ـ
فرض را بر این میگیریم که این شخص خواننده خبر دارای حداقل اطلاعات در باره ایران، فرهنگ آن و اسلام است.ـ
منبع خبر:ـ
خبر: حجتالاسلام "محمدحسن راستگو" هورا کشيدن، کف زدن، اختلاط دختر و پسر و موسيقي برنامههاي کودک را قابل پذيرش ندانست.ـ
برداشت خواننده ما: شخصی که دارای تحصیلات دینی در حد (حجتالاسلامی) بوده و اسمش (محمدحسن راستگو) میباشد، در مورد:ـ
کف زدن
اختلاط دختر و پسر
و موسيقي برنامههاي کودک)
اظهار نظر کرده و آن را (قابل پذيرش ندانسته) است.ـ
حال باید دید این یک نظر شخصی است یا اظهار یک فاکت.ـ
این اظهار نظر متکی بر چیست (علت پیدایش این اظهار نظر)؟ جانبداری از طرف یا چیز بخصوصی، عرف و عادت، قانون اساسی، قانون پخش برنامه از تلویزیون، شریعت و ...ـ آیا منبعی که به آن اشاره میشود از اعتبار مناسب برخوردار است یا نه؟ این "اعتبار" برای چه کسی دارای اعتبار است؟ـ
به گزارش سايت خبري رسا
اشاره به منبع این خبر
رئيس مرکز تربيت مربي کودک و نوجوان
منصب اداری این شخص (رئیس مرکز تربيت مربي کودک و نوجوان) است
دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم
این مرکز تابع (دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم) است.ـ
به طور مشخص برنامه تلويزيوني "فيتيله جمعه تعطيله" را که صبحهاي جمعه از شبکه دوم سيما پخش ميشود، مورد ارزيابي قرار داد
اطلاعاتی در باره نام برنامه تلویزیونی، کانال و زمان پخش آن.ـ
حال نتیجه ارزیابی وی:ـ
و گفت؛ "اختلاط دختر و پسر از اشکالات برنامه فيتيله است.ـ
این برنامه دارای چندین اشکال است (اختلاط دختر و پسر از اشکالات برنامه فيتيله است).ـ
اشکال مفرد و اشکالات جمع آن است.ـ
اصلیترین ایراد وی (اختلاط دختر و پسر) است.ـ
هر چند بچههاي حاضر در اين برنامه کوچکند و از نظر شرعي، تکليفي ندارند
حال توضیح و تشریح این ایراد از جانب فرد مذکور: (مطلب را بخوانید)ـ
پس شرایط سنی برای تکالیف معینی در شریعت مقرر است. این (بچهها کوچکند و از نظر شرعي، تکليفي ندارند)ـ
اگر شریعت، دختران و پسران در این سن را مکلف نمیکند و حضور آنها را در یکجا ممنوع نمیداند، چرا باید حرفی زده شود و توسط خود همان شخص بلافاصله از نظر شریعت رد شود. چون گویا قرار است براساس شریعت آن را مردود بشماریم. آیا معنی آن این است که شریعت دهان همه را میتواند ببندد؟ در این سری مطالب همانطور که گفته شد، هر نویسنده دارای هدفی است. ما باید سعی کنیم هــدف اظـهـار نـظـر کننده را دریابیم.ـ
و من هم انسان تنگنظري نيستم
حال نظر شخصی فرد در مورد خودش ابراز میگردد. هدف چیست؟ اظهار آشنائی، تبلیغ یا ...ـ
که حجاب کامل را براي بچههاي نابالغ واجب بدانم،ـ
خوانده مذکور (که گفته شد در مورد ایران، دین، فرهنگ و تاریخ آن دارای کمترین اطلاعات است) میفهمد حجاب، ظاهراٌ انواع گوناگونی دارد (حجاب کامل و ...) و حجاب کامل برای بچههای نابالغ واجب نیست.ـ
ولي مساله اين است که دختربچه بايد بداند پوشش او با پسرها فرق دارد
از آنجائیکه شریعت "اشکالات" فوق را برای دختر بچههای کوچک منع نکرده، پس باید "اشکالات" را مدلل و مستدل نمود. براساس این استدلال و براساس این اظهار نظر، دختر بچه نمیداند که پوشش او با پوشش پسرها فرق دارد. پس این امر قرار است برای روشنگری دختر بچهها صورت بگیرد.ـ
و مجاورتش با آنها کار درستي نيست،ـ
پس فرق داشتن پوشش، موجب نادرستی مجاورت دختر بچه و پسرها میگردد. خواننده (غربی یا از مناطقی که با ایران آشنائی ندارد) گذشته از عجیب بودن این نظر، فکر میکند پس چرا به دختر بچهها و پسرها لباس یکسان نمیپوشانند. مثلاٌ تیشرت و شلوار یا حجاب کامل برای هر دو تا این محدودیت برای در مجاور هم قرار گرفتن را از بین برد.ـ
از اين رو مي توان با پوشاندن لباسهاي رنگي زيبا با پوشش مناسب به دختربچهها، آنها را از کودکي با اين مفاهيم آشنا کرد
اظهار نظر کننده نحوه برون رفت از مشکلی که مطرح میکند (و از نظر شرع بلامانع است) را ارائه کرده که در آن علاوه بر به گوشه راندن اناث تلقین مردسالاری نیز نهفته است. ـ
و در برنامههاي تلويزيوني هم مي توان آنها را از هم جدا، يا يک برنامه ويژه دختران و يک برنامه ويژه پسران توليد کرد.ـ
اظهار نظر کننده نحوه برون رفت دیگری را از مشکلی که مطرح میکند ارائه کرده و مسئله تنها به پوشش ختم نمیگردد. اظهار نظر کننده ظاهراٌ در پی آن است تا به خواننده بقبولاند که علاوه بر پوشش رنگی زیبا برای دختر بچهها باید آنها را از پسرها جدا نمود. همانطور که در بالا ذکر شد، این پوشش و جدا کردن، از نظر شرع مردود نیست. پس این یک اظهار نظر شخصی است. در کل متوسل شدن به مقدسات و باورهای مردم، در صورت احتمال بروز تردید در صحت گفنههای یک شخص یا یک جریان فکری، و سعی در مدلل و مستدل نمودن افکار خود از طریق آن یکی از شگردهای برخی نیروهای موجود در جوامع بشری میباشد.ـ
اين پژوهشگر کودک و نوجوان حضور خود را در برنامه فيتيله و عمو پورنگ منتفي دانست
خواننده این مطلب درمیایبد که اظهار نظر کننده، علاوه بر داشتن مدارج تحصیلی حجتالاسلامی و رئیس مرکز بودن، پژوهشگر در مسائل کودکان و نوجوانان نیز میباشد. حال بهر دلیل، در این برنامه کودک که آن را ارزیابی و در مورد آن اظهار نظر کرده و یکی از موضوعات پژوهش وی نیز میباشد، شرکت نخواهد کرد.ـ
و خاطرنشان کرد؛ "حضور يک شخصيت حقيقي و حقوقي با لباس روحانيت در چنين برنامههايي که همراه با تحرک وسيع و قوي هنرمندان آن است، هيچ تناسبي ندارد و تاثيرگذار هم نيست،ـ
تا جائی که در فرهنگها، لغتنامهها آمده: شخصیت حقیقی به افراد و شخصیت حقوقی به شرکتها، ادارجات، سازمانها، وزارتخانهها و امثالهم اطلاق میگردد. به شخص حقیقی میتوان لباس روحانیت پوشاند ولی شخصیت حقوقی،... خواننده ما فکر نمیکند که همچون لباسی دوخته شده باشد و این را به عنوان یک اشتباه لپی در نظر میگیرد. چون، این ایده اصلی این مطلب نیست. خواننده ما برداشت میکند که: لباس روحانیت با تحرک وسیع و هنرمندان قوی دارای تناسب نبوده و تاثیرگذار هم نیست.ـ
هرچند ميتوان به صورت کمکي و جنبي مثل تماس تلفني در اين برنامه حاضر شد".ـ
خواننده ما درمیابد: به نظر اظهار نظر کننده، آنجا که حضور مستقیم از تاثیرگذاری لازم برخوردار نیست حضور جنبی ممکن است بیشتر تاثیرگذار باشد.ـ
درک مطلب از نظر خواننده ما براساس خود خبر: ـ
یک حجتالاسلام که رئيس مرکز تربيت مربي کودک و نوجوان دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم است برنامه تلويزيوني "فيتيله جمعه تعطيله" را مورد ارزيابي قرار داد. این فرد میگوید که اظهار نظر وی در باره برنامه تلویزیونی از نظر شرع قابل قبول نیست و حضور با لباس روحانیت در چنین برنامههائی تناسبی ندارد و تاثیرگذار نیست.ـ
خواننده گرامی، سعی خواهد شد تا مثالها از زندگی روزمره گرفته شود تا فهم آن آسان و نیاز به درک درست مطلب بیشتر و بهتر برجسته گردد. ـ
ادامه دارد...ـ
24 August, 2008
ارزیابی درک مطلب (3)ـ
قسمت اول شناسائی هدف نویسنده
شما برای چه میخوانید؟ ـ
جهت یافتن مطلب جدیدی؟ ـــــــــــــــــ این نوع مطالعه جهت کسب اطلاع میباشد. ـ ***
جهت سرگرمی و استراحت؟ ـــــــــــــ این نوع مطالعه جهت سرگرمی میباشد. ـ ***
نویسندگان برای چی مینویسند؟ ـ
بطور معمول، نویسنده دارای انگیزهای برای نگارش میباشد: ـ
آنها قبل از اینکه شروع به نگارش بکنند تصمیم میگیرند برای چی بنویسند. ـ
______________________________________________________ـ
هدف نویسنده
ا- اطــلاع دادن: ـ
دادن اطلاعات به خواننده ـ -
مثال: منابع غیر تخیلی ـ
کتاب درسی، دفترچه راهنما، دایرةالمعارف، دستورالعمل، گزارشهای روزنامهها و مجلات ـ
ـ2. ســرگــرم کــردن: ـ
در میان گذاشتن ایدهها و احساسات با خواننده ـ -
مثال: داستانهای تخیلی (غیر واقعی) ـ
نوول، شعر، نمایشنامه، داستان کوتاه، جوک، مطالب خندهدار، افسانه – داستانهائی که در عین سرگرم کردن سعی در آموزش خواننده دارد. ـ
بخشهائی از مجلات و روزنامهها – بخش ورزش، مد لباس و امثالهم. ـ
ـ3. تــرغــیـب کــردن: ـ
متقاعد کردن خواننده برای قبول کردن نقطهنظر نویسنده ـ -
ترغیب خواننده برای خریدن کالای بخصوصی ـ -
مثال: سرمقاله، تبلیغات. ـ
___________________________________________________ـ
بیشتر از یک هدف: ـ
بعضی از مقالاتی که میخوانید ممکن است بخواهد بیشتر از یک هدف را القاء بکند. ممکن است شما را سرگرم بکند و در عین حال اطلاعاتی را ارائه بکند یا اطلاعاتی به شما داده درصدد ترغیب شما باشد. ـ
وقتی شما تصمیم میگیرید که نقطهنظر نویسنده چی است، شما باید قادر باشید علت این برداشت خود را تفهیم بکنید. ـ
چـــنــــد مـــثـــال: ـ
ماه، قمر طبیعی زمین است. ماه به دور زمین در طی تقریباٌ هر بیست و نه روز و نیم یکبار میچرخد. این مدت را ماه قمری گویند. ماه خیلی کوچکتر از ستارگان و خورشید میباشد. اما بخاطر اینکه نزدیکتر به ما است، بزرگ به نظر میرسد. ـ
یکی از بهترین طرق لکهزدائی از البسه استفاده از مواد سفیدکننده است. مواد سفیدکننده بیشتر از مواد دیگر لکهزدا در از بین بردن لکه موثر است. اگر شما از مواد سفیدکننده کلراید استفاده میکنید، پس شما میدانید که از بهترین مواد سفیدکننده موجود دارید استفاده میکنید.ـ
حجت الاسلام راستگو: کف زدن و هورا کشيدن در برنامه کودک قابل پذيرش نيست
2. (http://balatarin.com/tag/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87+%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9)
خواننده گرامی، سعی کنید در مطالب فوق علاوه بر یافتن (هــدف نـویــسنـده) دریابید کدامیک (نــظـر شـخـصـی) یا (فــاکـت = واقــعــیـت) میباشد.ـ
ادامه دارد...ـ
16 August, 2008
Düşünýärmi? دؤشـؤنـیـارمی؟
“Niçeler düşünmän نیچهلر دؤشؤنمان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ"
Göwnüme degýär. گؤنؤمه دگیار. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Aýdanym däl-de آیدانیم دال-ده ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Islänni aňýar.” ایسلاننی آنگیار." ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
– diýiýpdiň bir gün ــ دییپدینگ بیر گؤن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
hoşlaşjak wagtym. خوشلاشجاق وقتیم. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*****
Ynjama dostum, ynjama ائنجاما دوستم، ائنجاما ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Bu günler hem geçer-de gider. بؤ گؤنلر هم گچر-ده گیدار. ــــــــــــــــــــــــ
Geçmejek gün ýokdur asyl. گچمهجک گؤن یوقدور اصل. ـــــــــــــــــــــــــــ
Hoş gün geçişi deý خوش گؤن گچیشی دی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Agry hem geçer. آغری هم گچر. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*****
Ýöne aňmadym bir zady. یؤنه آنگمادیم بیر زادی. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Ol näme? اول نامه؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Seniň däl-de gepiň dostumy? سنینگ دال-ده گپینگ دوستیمی؟ ـــــــــــــــــ
Adama düşmedik, söze düşermi? آداما دؤشمهدیک، سؤزه دؤشرمی؟ ــــ
به الگوی سازنده، نه مخرب در ديالوگ نياز است
الگوی سازنده الگوی است که راه به جست و جوی موفقيت، متناسب با هدفهای انقلابی و اجتماعی و تکامل افراد ميبرد. اما پلميکها و ديالوگهای مخرب وغيرسازنده نه قادر به ايجاد راستين راه حل هستند و نه توان آنرا دارند که همبستگی را پايهريزی کنند، و دانسته يا ندانسته به دشمنان ملت خدمت کرده و به توهم و تبليغ عليه يکديگر دامن میزند.ـ
شکی نيست که نگرش ما به آزادی مطلق در بحث و ديالوگ يا بطور کلی دمکراسی در بحث در شکل ايدهآليستی آن نبايد باشد. زيرا آزادی مطلق و بیمرز منطقا به نفی همين آزادی برای همه در بحث میانجامد. يعنی اگر من هر چه دلم خواست خواهم گفت و خواهم نوشت و تو نيز هرآنچه دلت خواست بنويس. نوعی به ناهنجاری در شناخت و آنارشی مبتلا شدن. برای همين برای رسيدن به اهداف و آماج خود در بحث نيازی به ابزارهای ضد اصولی، ضد حقيقت و مشکوک نيست. ـ
آيا براستی اين سماجتی که برای گرفتار آمدن به بحث، دستهبندی، افترازنی، سياستبازی و حسابگری که ثمراتی بکلی منفی دارد، در چيست و از کجا منشاء میگيرد؟ نه اين سماجتها و نه آن بحثهای روشنفکری هيچ کدام نان وآبی برای ملت بويژه ملت ترکمن در شرايط کنونی نيست. مردم از چيز ديگری رنج و مصيبت میبينند و به نظر ميرسد بحثهای اينچنانی برای التيام دردهای آنان نيست. ـ
اين گونه بحثها و پلميکهای سياسی تنها محصول چند روشنفکر ترکمن خارجنشين ميتواند بنظر آيد که جايشان در اروپا گرم و نرم است. ـ
نميتوان نقش يک روشنفکر پيشتاز را ايفا کرد آنگاه به شيوههايی از گفتگو و ديالوگ روی آورد که مبتنی بر فردگرايی، اهداف شخصی، سياستبازی، پيشوامنشی استوار باشد. روشنفکر که خود يک عنصر ذهنی است، بمثابه يک نيروی سياسی دارای مسئوليت تاريخی است و وظيفه سنگينی را بر دوش دارد. بحث و ديالوگ سياسی در راه مبارزه سياسی هم از اهميت ايدئولوژيک و هم نقش معرفتی و شناختی را دربردارد و خود همواره نشان نقش طبقاتی ذهن است. ـ
گرفتار آمدن به پوپوليسم چيزی جز دچار شدن به گونهای از اشکال غوغا سالارانه مبارزه نيست که پیآمد آن اغتشاشات فکری، افتادن از راه بحث اصلی و مبارزه ميان نيروها است. به مفهومی ديگر جانشين کردن اصول تامين منافع ذهنی و ياران و رفيقان خود، غلبه بر رقيب و امتيازات ديگر، فردگرايی، سود رساندن به خواستههای ذهنی، يعنی پراگماتيک بودن آن برای شخص، تفرقه افکنی، افترازنی و ولونتاريسم است. ـ
برای ارزيابی بحثها و ديالوگها و يا جنبههای پلميک آن بايد جوهر مشخص و علمی مفاهيم روشن باشد تا تحليل دقيقی از پروسههای گذشته و حال مستدل شود. آنگاه نتايج بدست آمده از اين پلميکها بايد برای يافتن راههايی برای اتحاد و هماهنگ کردن فعاليتها عليه مخالفين اتحاد، نيروهای تفرقهافکن و شناخت درست از مکانيسم مقوله "منافع اجتماعی- طبقاتی" ياری رساند. ـ
تکامل جامعه لزوما محصول فعاليتهای انسانها، طبقات و سازمانهای اجتماعی – سياسی است که نشانگر قدرت آگاهی و آفرينشگری اين نيروهای اجتماعی است. الگوی سازنده ديالوگ دارای جاميت نگرش بر مسائل پيچيده، بری از انزوای سکتاريستی، مبتنی بر تجربه تاريخی متنوع است و نه التقاطی است و نه برای استحاله تئوری. ـ
درک غلط از مسائل، زيادهگويی و خيالبافی در درک دگماتيک مسائل، شناخت از مسائل و يافتن راه حل مشترک را دشوار میکند و به روند شناخت واقعيات آسيب میرساند. اصوليت، اعتبار و درستی روندهای شناخت سياسی يا بطور کل شناخت هيچگاه به يکباره بدست نمیآيد. ـ
تظاهر به "خلاقيت"، "نوآوری" در سياست يا در ديد سياسی، ميتواند ضربات جبرانناپذيری به همان اصول زده و منجر به انحراف از همان اصول بنيادين شود، گر چه دارای حسن نيت باشد و هدفهای انقلابی را هم دنبال کرده باشد. ـ
گويا به نظر ميرسد، درسهايی که برخی روشنفکران ترکمن خارجنشين از تجربيات مبارزاتی گذشته اندوختهاند، تنها در نفی و خصومت با گذشته مبارزاتی است نه چيز ديگر و در به اصطلاح نوشتهها و "پژوهش"های خود که گاهی از محتوای نازلی برخوردار است، اصطلاحاتی برای روندها و پديدههای اجتماعی قايل ميشوند که منطقا از هر گونه مفهوم اساسی جامعه شناختی تهی است و هيچگونه مضمون ويژه و نوين در آن مشاهده نميشود. بلکه دارای خصلت چپروانه است که ميخواهد مسائلی را به جنبش و جامعه تحميل کند که از امکانات جنبش در مرحله کنونی مبارزه بسيار بيشتر است و ناديده گرفتن اين امکانات يا مراحل عينا ضرور رشد سياسی خود نه انقلابی ميتواند باشد بلکه ميتواند به ضرر خود تبديل شود. ـ
ما شاهد مقالات بسياری در سايتهای ترکمنی بوده و هستيم که در باره ضرورت اتحاد نيروهای ترکمن نگاشته شدهاند. آيا تاکنون اين اتحاد که ضرورت آن نيز مبرم است، انجام گرفته است؟ پاسخ بدون ترديد منفی است. نخست اينکه همواره برای بوجود نيامدن اتحاد مذکور، عمده زير پای غيرعمده قربانی شده است و دوم آنکه چه نوع وحدت و کدام راه وحدت بايد انتخاب گردد، ضرورت آن آشکار نميشود. اين ضرورت با گرفتار آمدن گروهها تنها در بحث، گروهگرايی و ديالوگ صرفا برای ديالوگ، نه برای جستن راه حل عقلانی، به بنبست کشيده میشود.ـ
جريان اجتماعی هنگامی ميتواند به آماجهای خود دست يابد که به انديشه واحدی برسد. انديشه و عملی که از واقعيت و تفکر علمی نشات گرفته باشد، نه از جمود و هرج و مرج . بايد دانست به کجا رفت و از چه راهی رفت. کسی که ميخواهد پيروز شود، بايد به سختیها هم تن دردهد. با حسن نيت هم نميتوان بدون داشتن طرح درست و روش درست، هماهنگی و پشتکار درست، بدون درک قانونمندیهای حرکت تاريخ به نتيجه رسيد.ـ
08 August, 2008
نـظـامالـديـن عـلـيـشـيـر نـوايـی
نـظـامالـديـن عـلـيـشـيـر نـوايـی
هـومانيست و پیگذار راستين شعر ترکی جغتايی
اگر خراب بود خانه جهان چه عجب
که ديـد خـانه که آبـاد ماند بر سر آب (فانی _ نوايی)ـ
دورانی که بشريت فرزند برومند، شاعر و انديشمند بزرگ خود نوايی را پروراند، خود دارای ويژگیهای خاص بود. دورانی پرتضاريس که سيمای آن دراحداث معماریهای شگفتانگيز، کاخهای با شکوه و به همراه آن بيغولههای پراکنده در سطح کشور؛ شکوفايی و درخشش فرهنگ و تقريبا بیسوادی کامل يک نسل؛ فراز و نشيبها و افت دو باره اقتصاد و فرهنگ؛ خودسری و بيدادگری «جهان قلدران و زورمداران» و بیحقوقی گسترده تودههای مردم و سرانجام، گسترش و تضعيف مناسبات تجاری، سياسی و فرهنگی در بسياری کشورهای جهان بازتاب میيافت.ـ
سيمای اين ساليان وحشت بازتابی بود از حقيقت تنوع، بغرنجی و گاه تناقض جهان. اين آن تفاوتی بود که اين دوران خود را در آن متمايز میساخت.ـ
همه اين پرسمانهای اجتماعی، فرهنگی و مضاف بر آن بغرنجی و دشواری راه بر شيوه تفکر، خصلت آفرينندگی و راه زندگی عليشير نوايی نه تنها تاثير خود را میگذاشت، بلکه آن را تعيين میکرد. هرچند به چکامههای شاعر نامی نوايی، مردم ارج بسيار مینهادند، اما حاکمان وقت با او در افتاده بودند.ـ
از يک سو خدمت و جايگاه والا در دربار فئودالی که توسط فئودالهای مرتجع و اشراف مذهبسالار احاطه شده در پيش بود و از سوی ديگر عملی ساختن آرزوهای بزرگ، اهداف شرافتمند و جستجوی حقايق بزرگ. دراين ميدان شکستها و پيروزیها، ناآشنايی با راز راستين شکستهای خود و در پيوند با آن درام جان آزار معنويی که همه زندگی فرزند نابغه زمانه را تعقيب میکرد، در کار و پيکار بودند.ـ
پس از مرگ تيمور در سال 1405، امپراطوری عظيم فئودالی و مستبد او فروريخت و جنگهای داخلی خونينی آغاز و ادامه يافت. در اين دوران ارتجاع بيدادگری میکرد و به کشتار دگرانديشان آغازيده بود. تجلی خاص و تراژيک اين کشتار، قتل دانشمند بزرگ اولوغبيک و پيگرد بیرحمانه هواداران او و انهدام رصدخانه نجومی مشهور اولوغ بيگ در سمرقند، که افتخار بشريت بود، است.ـ
زمانيکه عليشير نوايی در هرات در سال 1441 زاده شد و به تحصيل در مدرسه میپرداخت، اين تراژدی همچنان در خاطرات مردم تازه بود. هرچند عليشير از خانوداه نامی نزديک به محافل دربار تيموريان بود، سهم او چيزی جز زندگی بسيار ناآرام و دشوار نبود. ـ
در اثر آشوبها و تحولات سريع در حيات سياسی خانوداه نوايی که منجر به ترک هرات میشود، تحولاتی نو رخ میدهد. نوايی پس از بازگشت دو باره پس از چندين سال به هرات، به خدمت حاکم وقت ابواقاسم بابور در میآيد و پس از چند سالی دوباره به مشهد کوچ و از آنجا بار ديگر به هرات شهر نگين دنيا و از آنجا هم پس از مدتی به سمرقند که درآن زمان يکی از کانونهای نامی فرهنگ خاورزمين بود رهسپار میشود.ـ
نوايی علیرغم خشونت عصر خود و دشواریهای زندگی شخصی، توانست آثار توانمند و ماندگاری که دارای اهميت عموم بشری است، بوجود آورد. دراين آثار وی ستمکاران و تاراجگران مردم را به تازيانه انتقاد میگيرد، شر اجتماعی را افشاء، نيکی وعدالت را میستايد. ـ
همه اينها نفرت از نوايی را از سوی فئودالها، روحانینمايان و اشراف دارای روحيات تجزيه طلبانه و مرتجع تشديد میکند. زمانه به فرمان تاريخ بسيارها کرده بود، اما نوايی شاعری نبود که به چرخش محيط بچرخد .از اين رو در سال 1476، نوايی ازمقام وزارت سلب مسئوليت کرده و زندگی خود را تماما وقف آثار خلاق میکند. او اشعار بسيار عالی و ناميرايی را در سالهای 1485 - 1483 که سرشار از انديشههای بسيار پيشرفته برای دوران خود بود، بوجود میآورد.ـ
مبارزه نمايندگان ارتجاع فئودالی و اشراف عليه نوايی بسيار شدت میگيرد و در سال 1487 او را روانه استر آباد میکند. اما مبارزه - مبارزه است. نميتوان و نبايد روحيه خود را از دست داد، نميتوان و نبايد تسليم شد. در اينجا هم نوايی که دور از زادگاه خود است، باز به ايجاد آثار خلاق میکوشد. او آنچه را که در بايست خود بود، میخواست به سامان برساند. نوايی خواستار نظام راستين انسانی با مردمی نو بود.ـ
نوايی بارها به حسين بايقرا، دوست دوران جوانی خود با تقاضای بازگشت او به هرات روی میآورد. اين تقاضا بی نتيجه میماند. اما سرانجام درسال 1488 حسين بايقرا میپذيرد که نوايی به هرات بازگردد. ولی نمايندگان ارتجاع فئودالی برای رويارو قراردادن عليشير نوايی با حسين بايقرا اقدامات بعدی را بعمل میآورند. سلطان بايقرا زير بار اين اقدامات میرود و نوايی را از دربار بيرون میکند. نوايی، اين هومانيست بزرگ و شاعر کبير در سوم ژانويه 1501 برای هميشه چشم برجهان میبندد.ـ
از ديرباز بود که درخاورنزديک و ميانه شعر و نظم با پويهای شتابانگيز در حال گسترش بود و جريانهای متنوع و کثرت ژانرها بوجود میآمدند. آثار و خلاقيت هر يک از انديشندگان کبير اين شعر و نظم مانند، رودکی، فردوسی، نظامی، عطار، سعدی، حافظ و جامی، برگ زرينی را در تاريخ ادبيات منطقه میگشود.ـ
در شکلگيری و تکامل استعداد خودويژه عليشير نوايی، اين ميراث شعر و منظوم اسلاف برجسته او بود که به ياری وی میشتابيد. عليشير نوايی آشنايی کافی به ادبيات عرب و هند داشت. ـ
از سوی ديگر سرچشمه و منبع خلاقيت نوايی، روايتهای ميتولوژيکی و اساطيری، آثار شفاهی مردم ازبک و ديگر خلقهای خاور بود که او آنها را بگونهای گسترده و خودويژه بکار برده است. اين همان پيوند ادبيات با خلاقيت ملی و منظوم بود. يعنی ضرورت بازگشت ادبيات به زندگی واقعی و زبان زنده مردم، که در آن عناصر آرمانهای اجتماعی، آگاهی ملی و تصور از مکان آرزو متجلی است.ـ
نوايی برآن بود که وظيفه اصلی ادبيات، تثبيت زيبايی و مبارزه عليه شر اجتماعی است. واژهگان هنری ضمن دفاع از برتریهای معنويی مردم ساده، همانگاه بايد ستمگران را افشاء میکرد. نوايی در آثار خود به اصول رئاليسم، رمانتيسم شاعرانه و خوشبينانه باور داشت. ـ
چهرههايی مانند فرهاد، اسکندر و ديگران نشانه آرمانهای والا، نيروی معنوی پرتوان و قابليت خلاق انسان بودند. رمانتيسمی که بعدها در نيمه نخست قرن نوزدهم نه تنها در روسيه بلکه در اروپا در پيوند تنگاتنگی برای آزادی اجتماعی و ملی نقش بزرگی بازی کرد.ـ
در دوران نوايی مبارزه در راه زبان ازبکی خصلت اجتماعی فوقالعاده شديدی را بخود میگيرد. شاعر درمیيافت که زبان يکی از مهمترين ابزار تکامل فرهنگ و شناساندن مردم به جهان و دانش است. ـ
هومانيست بزرگ ما برآن بود که مناسبات حقارتآميز اجتماعی نه تنها به زبان، بلکه به ملت نيز اهانت میکند. بايد امکانات عظيم زبان مادری را کشف، تکامل و غنی ساخت. شاعر براين وظيفه دشوار فايق میآيد و ضمن نگاهداشت احترام عميق و صادقانه به زبانهای ديگر خلقها، آثار بزرگ خود را بوجود میآورد.ـ
نوايی بمثابه شاعر و دانشمند بر تجارب عظيم و بسيار غنی اندوخته شده توسط دانشمندان برجسته شرق دوران آنتيک و آسيای ميانه در زمينه ستارهشناسی، رياضی، شيمی، فلسفه و امثال آن تکيه میکند. دراين باره علاقمندی او به کار ابوعلی سينا، فارابی، اولوغبيک و ديگران و کثرت نظارت شخصی او بر علوم طبيعی، فلسفی و اجتماعی گواهی میدهد. نوايی دريافت که علم در حکم آزادی معنويی انسان و مردم است.ـ
نوايی در آثار خود خلاقانه پا در جای اسلاف خود میگذارد و موضوعات سنتی و سيمای قهرمانان را تکامل بخشيده و با درونمايهی نوينی آنها را بيرون میدهد. راه خلاق عليشير نوايی دشوارگذر بود. اما او در شرايط سخت زنده بود و در بودِ خود کاونده حقيقت و جويای عدالت.ـ
شاعر بمثابه فرزند زمانه خود نتوانست به دلايل بنيادين شکست آرزوهای خود و در عدالتی که عميقا برآن باور داشت، پیببرد. علاوه برآن نوايی چنان مسائل و وظايفی را پيشرو میگذاشت که به آنها نه آن دوران بطور کلی، نه مردم و نه علم آن دوران بويژه، نمی توانست پاسخ بدهد. نبوغ نوايی هم به اين امر ناتوان بود.ـ
زيرا حقيقت و رهيافت اين پرسمانها هنوز ديرياب بود و رستاخيزی را در تاريخ میبايست تا کاوشی درآينده کند.ـ
جهان بی عدالت و جهان ستمگران برای اين هومانيست بزرگ دردآور بود. نوايی در اشعار قهرمانانه خود مبارزه فعالی را عليه کسانی که تخم دشمنی ميان خلقها میکاشتند، میکرد. او میخواست حتی از راه دربار نيز در خدمت رفاه مردم باشد. ـ
در کتاب تاريخ ادبيات ايران ذ. صفا آمده که عليشير نوايی هنگاميکه در خراسان سمتی داشت، به هنرمندان و آبادی و عمران شهر کمک میکرده است. منجمله به «ايوان جنوبی صحن آستان رضوی، نهرآب بالا خيابان در مشهد،رباط سنگ بست، رباط ديزآباد، بند آجری قريه تروق در نزديکی توس، مقبره قاسم الانوار در قريه لنگر، نزديک تربت جام و قسمتی از مزار عطار نيشابوری يعنی سنگ مزار آن شاعر که موجود است» مساعدت فراوان میکند.ـ
نوايی شاعر، انديشمند، عالم تاريخ و زبانشناس، طبيعتشناس، تئوريسين ادبيات، موسيقی، دولت و حقوق و شخصيت سياسی بود. وی در اواخر عمر خود در سال 1499 بزرگترين شعر فلسفی خود را به نام «لسان الطير» که هفت هزار بيت را دربرمیگرفت، مینويسد. ـ
در اين اثر که پاسخی به «منطق الطير» اثر شاعر مشهور عطار است، نوايی با خطوط و جهات فلسفه صوفيانه اثر عطار مخالفت میکند. نوايی پرستنده انسان است و معتقد است که انسان پرارزشترين موجودی است که از طبيعت خود جدانشدنی است. ـ
نوايی چندين ماه تا مرگ خود، رساله فلسفی، اجتماعی و سياسی به نام “محبوب القلوب” مینويسد که درآن تاثير “گلستان” سعدی و “بهارستان” جامی حس میشود.ـ
اثر بزرگ و پرزحمت ديگر نوايی «گنجينه افکار» است که به نوبه خود مجموعه بزرگ منظوم است و يکی از آثار برجسته ادبيات جهان بوده و میتوان آن را بمثابه فرهنگ نامه توصيفی آن دوران به حساب آورد. مجموعه ديگر نوايی، اشعار غزلی به نام «ديوان فانی» است. اين اشعار به زبان فارسی آفريده شد و به نام مستعار «فانی» منتشر گرديد. ـ
اما «گنجينه افکار» که به زبان کهن ازبکی نوشته شد با نام «نوايی» بود. نوايی برای آثار فارسی زبان خود نام «فانی» را برگزيده بود. وی را شاعر و نويسندهای دو زبانه (ترکی و فارسی) میدانند. اشعار نوايی در زبان فارسی به دوازده هزار بيت ميرسد. وی به سه زبان ازبکی، فارسی وعربی تسلط کامل داشت. از آثار ديگر نوايی میتوان به «سد سکندری» و «چهار ديوان» و «محاکمات اللغتين» اشاره کرد. ـ
از اشعار او به زبان کهن ازبکی يا ترکی جغتايی میتوان از «خمسه»، «ليلی مجنون» ،«فرهاد و شيرين»، «سبعه سياره» نام برد.ـ
نوايی ارادتی خاص به شاعر و عارف نامی عبدالرحمن جامی داشت. وی در مرگ جامی به سال 1492 ميلادی (898 هجری) مرثيهای را در قالب ترکيب بند میسرايد که آغاز اين ترکيب بند چنين است:ـ
هر دم از انجمن چرخ جفايی دگرست
هر يک از انجم او داغ بلايی دگرست
سرشت راستين مردمی، گوهر عموم بشری و بينالمللی آثار نوايی و مهارت داهيانه هنری او تاثيرات عظيمی در طول چندين سده بر تکامل فرهنگ پيشرو نه تنها ازبکی، بلکه بر تکامل ادبيات آسيای مرکزی گذاشت.ـ
فرهنگ و هنر تجسمی تاثير نيرومندی بر تکامل فرهنگ معنويی جامعه دارد. آنها بر عواطف و احساسات بشری موثرند و در تعيين و شناسايی اخلاق و اتيک هم در مناسبات متقابل شخصی انسانها و هم در مناسبات متقابل اجتماعی تاثيرگذار. پروسههای اين تاثيرپذيری در تکامل فرهنگ بشری توسط تاريخ بررسی ميشوند. ـ
آثار نوايی نيز در برابر آزمون سخت سدهها ايستادگی کرد و تاثير خود را گذاشت و بصورت وراثت اجتماعی به دوران کنونی و نسل کنونی رسيد. ـ
نوايی افشاگر استبداد قرون وسطی بود. پويايی، زايايی و بالندگی انديشه و ستيزش با کهنهانديشی فرايافتی بس مهم در انديشه نوايی است. او خواهنده آيندهای روشن، زمانهای نو با مردمی نو بود.ـ
نمونه غزلی از نوايي (1):ـ
شکفت چون گل رخسار ساقی از می ناب .... بـنــای زهــد مـن از سيـل بــاده گشـت خـراب
مـرا کـه نـقـد دل و ديـن برفت در سر می .... ز نام و ننگ در اين کهنه دير خود چه حساب
بـنــوش بـاده و ديــوانــه بــاش در عــالــم ..... کـه بـهـــر عـالــم ديـوانـگـيـسـت بــزم شــراب
چـو امن خواهی از ايـن کارگاه پـرآشـوب ..... مـيـا ز مـيـکـده بـيـرون و باش مست و خراب
اگـر خـراب بـود خـانـه جهـان چه عـجـب ..... کـه ديـــد خـانــه کــه آبــاد کــانــد بــر سـر آب
اـ تاريخ ادبيات در ايران. ذ .صفا. ص 385
02 August, 2008
Paltalkda "Turkmen edebiyaty we sungaty" otagynda
Tema:Awganistan Türkmenlerniñ edebi hem medeni durumyna syn we Mäne baba;
Gatnaşýan: Balkh universitetiniñ mugallimi ostad Muhammed Salykh Rasekh;
Güni : 1 şenbe (bazar güni ) 3. 08. 2008 // 13. 05. 1387 şemsi ;
Sagady: 19:00 (merkezi Awropa), 21:30 (Tahran), 23:00 (Aşgabat )da başlanýar ;
Yeri: Paltalk > Rooms > Europa > Other > Turkmen edebiyaty we sungaty.
---------------------------------------------
ـ1 - درباره ی فرهنگ و ادب ترکمن های افغانستان و
سخنران : محمد صالح راسخ استاد دانشگاه بلخ افغانستان (در مزار شریف)ـ
زمان: یکشنبه 3 آوگوست 2008 ( 13 مرداد 1387 )، ساعت: 19 (اروپای مرکزی)، 21:30 (تهران)، 23
Paltalk Rooms Europe/ Other Turkmen edebiyat we sungaty
Adminler topary
01 August, 2008
ارزیابی درک مطلب (2)ـ
اطمینان یابید که این فاکتها با موضوع اصلی مقاله در ارتباط است. بعضی از نویسندگان سعی در جلب احساس همدردی خواننده دارند. ـ
مثال:ـ
در زیر موارد گوناگونی در مورد پرداخت حقوق یکسان به زنان مطرح شده است. آخرین مثال به عنوان بهترین نمونه نظرشخصی براساس استدلال معقول قابل قبول میباشد.ـ
الف) به زنان نباید حقوق یکسان با مردان پرداخت نمود، چون در مشاغلی که نیروی زیادی برای بلند کردن بستههای سنگین مورد نیاز است، زنان قدرت اینکار را ندارند.ـ
ب) زنان باید حقوق یکسانی برای کاری که انجام میدهند بگیرند، چون در هر صورت، کار دوم آنهاست. اولین کار آنها خانه و خانواده بوده و بقدر کافی طاقتفرسا است.ـ
ج) زنان باید حقوق یکسانی برای کاری که انجام میدهند بگیرند، چون جنسیت ربطی به مسئله ندارد. چنانچه زنان همانند مردان همان کار را درمدت زمان یکسان با همان کیفیت و کمیت انجام بدهند، آنها باید حقوق یکسانی بابت کار یکسان بگیرند.ـ
(به استدلالهای مورد ج توجه بفرمائید: مدت زمان یکسان، کیفیت و کمیت کار)*
2
شما احتمالاٌ هر مطلبی که میخوانید را باور ندارید.ـ
متاسفانه، خیلی از اظهاریههائی که به چاپ میرسد در اصل نباید چاپ شوند.ـ
شما چگونه میتوانید تصمیم بگیرید که اظهاریهای را باور بکنید یا نه؟
یک روش ساده – اما نه همیشه مصون از خطا – برای قضاوت در مورد اعتبار، یافتن منبع اظهاریه میباشد. ـ
· به عبارت دیگر، ببینید چه کسی، کدام گروه یا سازمانی مسئولیت اظهاریه را عهدهدار است.ـ
· منبع موثق منبعی است که حقیقت را در مورد موضوع باید بداند.ـ
مثال:ـ
یک نفر دندانپزشک که هم آموزش دیده و هم دارای تجربه در دندانپزشکی است منبع موثقی برای اطلاعاتی در مورد نگهداری از دندان باید باشد.ـ
تبلیغات یک خمیردندان که بر نظرشخصی یا ادعای به اثبات نرسیده استوار بوده و فاکت نیست، نمیتواند منبع موثقی به شمار آید. ـ
نظر معتبر: "خیلی مهم است که دندان خود را بعد از هر بار غذا خوردن مسواک بزنید."ـ
منبع: اتحادیه دندانپزشکی کانادا
نظر غیر معتبر: "خمیردندان وینترفرش دندان شما را همچون الماس درخشان میکند."ـ
منبع: تبلیغات خمیردندان
از میان اظهاریههای زیر مشخص کنید کدام موثق و کدامیک غیر موثق است.ـ
اظهاریه: "حضور در کلیسا مهمترین عامل در تربیت جوانان است."ـ
منبع: یک کشیش محلی
اظهاریه: "بیش از چهل سال است که باعث شگفتی دیگر تولیدکنندگان اتومبیل در دنیا شده و خواب را بر آنها حرام کردهایم."ـ
منبع: تبلیغات یکی از تولیدکنندگان خارجی اتومبیل
اظهاریه: "محمدعلی بهترین بوکسوری است که در آمریکا بدنیا آمده است."ـ
منبع: مدیر امور سازماندهی محمدعلی
اظهاریه: "چهل و هشت درصد از مجردان مرد بین سنین 25 الی 29 ساله پیش والدین خود زندگی میکنند."ـ
منبع: آمار کانادا
خواننده عزیز، دو مثال از یک روزنامه یا کتابی پیدا بکنید که یکی موثق و دیگری غیر موثق باشد.ـ
ادامه دارد...ـ
20 July, 2008
Eýranda adam atlaryny nädip saýlamaly?
12 July, 2008
ارزیابی درک مطلب (1)ـ
این مبحث مطالعه انتقادی (تنقیدی) و مهارت درک شما را با کمک توانائی در ارزیابی یا داوری در باره آنچه که خواندهاید تقویت خواهد کرد. یکی از بخشهای مهم این پروسه شناسائی تاثیر ایدهها و احساسات شما بر مطالعه شما است. ـ
ج. شما قادر خواهید بود روشهای نویسنده، بخصوص در تبلیغات، را شناسائی کنید: متقاعد کردن و متوسل شدن به احساسات شما با جا زدن نظر شخصی بجای فاکت (واقعیت). ـ
*******.*******
------------------------------------------------------------------------------------.
فاکت به اظهاریهای اطلاق میگردد در مورد اتفاقی در شرف تکوین یا رخدادی در زمان گذشته که قابل اثبات است. ـ
نظر شخصی به نظر، باور، احساسات و پیشگوئی (پیشبینی) اطلاق میگردد. ـ
اظهاریه: ـ
بررسی: ـ
فاکت و نظر را تشخیص بدهید: ـ -
هر کسی از مرگ میترسد. ـ
در اتاق نشیمن سه لامپ وجود دارد. ـ
آقای فلانی آدم بدبختی است. ـ
ادامه دارد...ـ
Hat alyşmak üçin özüňize dost ýa pikirdeş tapynyň!
Munuň üçin özüňize gyzykly tema we e-mail adresiňizi ýollaň. Siziň hatyňyzy okap siziň pikirdeşiňiz ýa-da dostlaşmak isleýän size hat ýollar.
مونونگ اؤچین اؤزینگیزه قیزیقلی موضوع و ایمیل آدرسینگزی یوللانگ. سیزینگ خطینگیزی اوقاپ سیزینگ فکردشینگیز یا-دا دوستلاشماق ایسله یان، سیزه خط یوللار
*********************
Taryh, edebiýat we ýaşlar hakda. --> turkmen.ca@gmail.com
*********************
EcoNews RSS Feed
آفتاب
ایرنا: خبرگزاری جمهوری اسلامی
خبرگزاری مــهر
DW-WORLD´s Persian Homepage
BBCPersian.com | صفحه نخست
BBC News | World | UK Edition
CBC | World News
The Globe and Mail - World News
Яндекс.Новости: Главные новости
Rambler Mass Media: Главные новости
Sözlük سـؤزلـؤک
Öz oýlanyp tapan täze sözleriňizi bize ýollaň.
**********************************************************
söz .............. düşündiriş ......................... parsça ............ rusça .............. iňlisçe
_______________________________________________________________________________
mysal مثال :
-----------
adam .......... kişi .................................. مرد، نفر، کس ........ человек ............. person
,;